مفهوم «سعادت»، یکى از مفاهیم برجسته اخلاقی در دستگاه فلسفه اخلاق خواجه نصیرالدین طوسی است. او همانند بیشتر فلاسفه و حکمای قدیم، اخلاق کامل را مبتنی بر ره یافتی بیرونی و آفاقی یا همان عقل گرایی و تعقل ورزی می داند. بر این اساس عقل تنها راهنمای سعادت انسان است، پس انسان باید بدون چون وچرا حکم عقل را پیشه خود سازد، به گونه ای که دارنده حکمت عملی باید نسبت به فضایل و رذایل آگاهی داشته باشد وهرچه را که عقل زشت و ناپسند می داند، واگذارد و هرچه را که عقل نیک می یابد، انجام دهد. او سعادت را همچون ارسطو عین کمال می داند اما برای آن دو مرتبه قائل است، نازل ترین آن مربوط به حیات مادى و والا ترین آن عمدتاً مربوط به حیات اخروی است که آن را سعادت تام مى نامد. بدین ترتیب در اندیشه او غالباً در دنیا سعادت تام حاصل نمى شود و برای اثبات این نگرش از مؤلفه های گوناگونی بهره می جوید.