باگذشت بیش از یک دهه از مناقشه ی هسته ای ایران، نهایتاً عاقبت این پرونده با توافق هسته ای ایران با اعضای 1+5 به سرانجام رسید. روسیه، چین و آمریکا از بازیگران مهم در موضوع پرونده ی هسته ای به شمار می روند که نقش آنها در قبال این پرونده غیرقابل انکار است. آمریکا با اعمال فشارها، تهدیدها و تحریم ها سعی داشت که از دستیابی ایران به انرژی هسته ای ممانعت به عمل آورد. معرفی این پرونده به عنوان خطری برای صلح و امنیت جهانی از سیاست های واشنگتن برای مشروع جلوه دادن اقداماتش علیه ایران است؛ اما رویکرد روسیه و چین دارای ماهیت متفاوتی است. دو کشور از یک سو در هماهنگی با نگرانی های غرب از قدرت هسته ای ایران و از سوی دیگر با معرفی خود به عنوان حامی ایران به اتخاذ مواضعی مبهم دست زده اند. یافته ها نشان می دهد که مهم ترین عنصر تأثیرگذار در سیاست های مسکو و پکن در برخورد با این بحران، روابط استراتژیک روسیه و چین با ایالات متحده است. لذا سؤال مقاله این است که راهبرد سیاست خارجی این سه کشور در برخورد با پرونده ی هسته ای تحت تأثیر چه عواملی بوده است؟ فرضیه مقاله این است که روسیه و چین در مخالفت خود به مبانی حقوقی تکیه دارند و در تعاملات خود با ایران راهبردی مصلحت اندیشانه و تاکتیکی در جهت تأمین منافع خویش به کار گرفته اند؛ اما آمریکا علاوه بر سختگیری های حقوقی- سیاسی به تنش های ایدئولوژیک با ایران می پردازد، ولی هرسه باهم رابطه ی استراتژیک دارند؛ اما با ایران رابطه ی تاکتیکی دارند و مخالف قدرتمندشدن یک ایران هسته ای هستند. در این مقاله با روش پژوهش مقایسه ای کیفی به تحلیل داده های پژوهش پرداخته می شود.