هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه بین الگوهای ارتباطی با میزان اعتماد زناشویی در بین کاربران متأهل فضای مجازی در شهر لنگرود است. تا در ایجاد سیاست های اجتماعی و رفاهی حوزه خانواده و گسترش برنامه هایی با محوریت نقش مددکاران اجتماعی در آموزش خانواده ها در قبل و بعد از ازدواج، مورد بهره برداری قرار گیرد. چارچوب نظری این پژوهش را نظریات سیستمی، ارتباطی، اعتماد بالبی و اعتماد گیدنز تشکیل داده اند. روش پژوهش پیمایشی بوده و داده ها از طریق شیوه نمونه گیری احتمالی از نوع خوشه ای چندمرحله ای و با استفاده از پرسشنامه های اعتماد رمپل و هولمز ( TS )، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی ( CPQ ) و پرسشنامه دموگرافیک جمع آوری شدند. حجم نمونه شامل 382 نفر از کاربران متأهل تلفن همراه و فضای مجازی شهر لنگرود است. برای تجزیه وتحلیل داده های استنباطی از آزمون های همبستگی خی دو، v کرامرز و گاما در نرم افزار spss نسخه 23 بهره گرفته شد یافته ها نشان داد رابطه معناداری بین زیرمقیاس های الگوهای ارتباطی و زیرمقیاس های اعتماد زناشویی و همچنین کل میزان اعتماد زناشویی وجود دارد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد استفاده از فضای مجازی به صورت غیرمستقیم و از طریق الگوهای ارتباطی که زوجین در زندگی مشترک خود انتخاب می کنند با اعتماد زناشویی در ارتباط است و درواقع کاهش یا افزایش اعتماد در بین کاربران متأهل فضای مجازی، از تبعات نوع الگوهای ارتباطی انتخابی زن و شوهر است. نتایج این مطالعه در راستای کاهش آسیب های اجتماعی فضای مجازی، بر سیاست های پیشگیرانه مبتنی بر ارتقاء الگوهای مثبت ارتباطی زن وشوهری از طریق آموزش تأکید دارد.