متون عرفانی مفاهیم و پیام های ارزشمندی برای کودکان و نوجوانان در بر دارند. بازنویسی خلاق این متون می تواند کودکان و نوجوانان را با مطالب مهم عرفانی آشنا سازد. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی برخی از حکایات عطار نیشابوری با متن بازنویسی شده آن از مجموعه بازنویسی های مهدی آذریزدی برای شناخت اصول مهم یک بازنویسی خلاق است. روش پژوهش به صورت تحلیل محتوا و اسنادی است. با مطالعه حکایت ها از متن اصلی و تطبیق آن ها با متن بازنویسی شده به بررسی آن ها از منظر عناصر داستان و شیوه های مناسب بازنویسی پرداخته شده است. نتایج نشان داد که آذریزدی با تغییر درون مایه عرفانی و تبدیل آن به درون مایه اخلاقی به دنبال آشنا کردن کودکان با متون عرفانی بوده است. افزایش تعداد شخصیت ها، افزایش عنصر کشمکش و گفت وگو، گسترش فضاها و حوادث فرعی و تغییر عنوان داستان ها از مهم ترین تکنیک هایی است که آذریزدی برای بازنویسی ها در نظر داشته است. ارائه درون مایه داستان به شکل مستقیم و عدم توجه به عنصر تعلیق از جمله نقاط ضعف بازنویسی های آذریزدی است.