مسأله اصالت وجود یا ماهیت، همانند سایر مسائل فلسفی، بر مبادی تصوّری ویژه ای ابتنا دارد. در نگاه اوّل، مبادی تصوّری این مسأله عبارتند از: «وجود»، «ماهیت»، «اصیل» و «اعتباری». مقاله پیش رو عهده دار بحث در باب دو مفهوم اخیر است. در ابتدا به روش توصیفی و تاریخ فلسفه ای، تتبّع فراوانی در آثار پیشینیان انجام گرفت، امّا به جز سهروردی، صرفاً در آثار برخی متفکّران متأخّر، اشارات آگاهانه ای در باب ویژگی های مفاهیم اصیل و اعتباری یافت شد. بنابر منطوق سخنان فیلسوفان، «اصیل» به معانی محقّق در خارج، قابل اشاره حسّی، منشأ آثار، اثر پذیر، مجعول بالذّات، موجود بالذّات و ... است. از آنجا که مفاهیم «اصیل» و «اعتباری» هماره متمّم یکدیگر به کار رفته اند، با لحاظ اطلاقات «اصیل»، معانی گوناگون مفهوم «اعتباری» نیز قابل فهم خواهند بود. از مجموع سخنان صدراپژوهان و منتقدان ایشان چنین استنباط می شود که هر یک از مفاهیم «اصیل» و «اعتباری»، حائز سه معنای عام، خاص و أخص است. برای دست یابی به این معانی، تمرکز بر سه شرط «تحقّق خارجی»، «منشئیت آثار» و «مجعولیت بالذّات» اهمّیت فراوان دارد؛ علاوه بر آن، بایستی تمایز مفاهیم «بالتّبع» با «بالعرض» و تقابل آنها با «بالذّات» را نیز لحاظ نمود.