حکم بن هشام، امیر اموی اندلس(حک.180-206ق/796-822م) با شورشهای مختلفی مواجه شد که یکی از آنها شورش رَبَض با مشارکت فقها و مُوَلدون بود. این مقاله با رویکرد تاریخی و دیدگاه جامعه شناسی بر اساس نظریه تحول انقلابی چالمرز جانسون، متغیرها و داده های تاریخی شورش رَبَض را بررسی، عوامل و انگیزه های فعالیت فقها و مُوَلدون را تبیین می کند. با استفاده از شاخص های این نظریه،در نظام اجتماعی اندلس دوره امویان که به عنوان بستر بروز جنبش رَبَض شناخته شد، تقابل ارزش ها و ناهماهنگی تغییرات، زمینه های جنبش رَبَض را فراهم ساخت. نظام اجتماعی نامتعادل اندلس در عصر امویان، تضعیف قدرت و فقدان اعتبار حکومت حکم به عنوان علل لازم جنبش رَبَض و خلع حکم از حکومت توسط فقها و بیعت با پسرعموی او محمدبن قاسم نیز به عنوان علت کافی (شتابزا) این شورش بود.