بازشناسی حضور و نقش کودکان از خلال مدارک نوشتاری و مادی به جامانده تاریخی با توجه به پراکندگی و محدودیت این مدارک اغلب کار چندان آسانی نیست. از جمله ارزنده ترین اسناد در این باره، متون و مدارک مادیهستند که در آنها کودکان حضور دارند. از دوران ساسانی آثار مادی نسبتا فراوانی به جامانده و منابع نوشتاری قابل ملاحظه ای نیز در قالب متون پهلوی به این دوران منتسب است. در پژوهش حاضر تلاش شده است بر مبنای اطلاعات موجود در این منابع به مساله حضور کودکان و مقوله کودکی در جامعه ایران ساسانی پرداخته شود. پس از بررسی اولیه داده های مستخرج از مدارک نوشتاری و مادی، با تکیه بر یافته های مشترک و مفترق استنباط هایی انجام شده است. یافته ها نشان می دهند حضور کودکان را می توان در قالب سه گروه کودکان خاندان سلطنتی، کودکان شهروندان عادی جامعه و کودکان اساطیری بررسی کرد. آنچه در متون پهلوی آمده است غالبا بر مبانی تعلیم و تربیت و آموزش کودکان تاکید دارد. کودکان خاندان ساسانی از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند تا جایی که نقش آنها در سنگ نگاره های سلطنتی، جاودانه شده است. کودکان عادی جامعه نیز تحت آموزش های دینی و مهارت های شغلی قرار می گرفتند و گاه به خدمت خاندان سلطنتی در می آمدند. در بعضی از آثار هنری ساسانی نیز نقشی نمادین برای کودک و کودکی غالبا در رابطه با اساطیر مربوط به ایزد آناهیتا یا آیین دیونیزوس لحاظ شده است.