هرمنوتیک به عنوان یکی از مهمترین علوم دانش بشری که زادگاه آن در غرب است بعنوان یک علم نوظهور در قلمرو فرهنگ در برخی از علوم و خصوصاً متون تفسیری مغرب زمین تأثیر جاودانه گذاشته است و جایگاه ارزشمندی در حوزه تفکر بشری داشته است. در این مقاله با عنایت به ورود هرمنوتیک به جهان اسلام، به دو بخش هرمنوتیک فلسفی و روشی پرداخته شد که هرمنوتیک فلسفی، مفسرمحور و هرمنوتیک روشی مؤلف محور است تا مبانی مشترک هرمنوتیک کلاسیک و شیوه تفسیری مسلمین در فهم متون دینی ومتون اندیشه های سیاسی مشخص شود؛ بنابراین مهم ترین سؤال پژوهش حاضر این بود که از دو روش هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی کدام یک با سبک تفسیری متون و اندیشه های مسلمین سازگار است؟ نتیجه بررسی این شد که هرمنوتیک فلسفی به دلیل رویکرد نسبی گرا در تفسیر متون، گزینه مناسبی برای متون مقدس مسلمین نیست و هرمنوتیک روشی به خاطر رویکرد مؤلف محور، گزینه مناسب برای متون دینی مسلمین است و می توان از این نوع هرمنوتیک در تفسیر متون دینی بهره لازم را برد.