ابنسینا در نفی شکاکیت و اثبات علم، راه نوی پیموده است. وی براساس اصل امتناع تناقض که بدیهیترین اصل است، میان ضرورت وجود علم و سفسطه مقابله میاندازد و با این اصل، نشان میدهد که سفسطه دچار تناقض است و از آن، ضرورت علم را نتیجه میگیرد. نیز براساس این اصل، بین اینکه همة علوم نظری باشند یا بعضی از آنها مبدأ و غیرنظری باشند، مقابله میاندازد. سپس نشان میدهد نظری بودن همه علوم با تناقض روبرو میشود. بدینسان، تقسیم علم به بدیهی و نظری را نتیجه میگیرد. برهان ابنسینا، عقلی محض است و این برهان، ثمرههایی دارد که هرچند خود وی میوههای آن را نچیده است. از جملة آن ثمرهها این است که وجود علم و نفی سفسطه، ضرورت ازلی دارد. در نتیجه، با آن میتوان وجود واجب را به اثبات رساند.