ابوالقاسم کُرّکانی (380- 469) یکی از عارفان و مشایخ بزرگ مکتب خراسان است که آگاهی از اقوال و آراء و اندیشه های عرفانی وی، در بررسی تاریخ تحلیلی و جریان شناسی تصوّف، امری ضروری و بایسته است. علیرغم گمنامی و شهرت اندک وی در تصوّف، او در نزد بسیاری از بزرگان و مشایخ کبار صوفیه خدمت کرده و در روزگار خویش صاحب خانقاه و مریدانی بوده که بسیاری از آن ها از جمله ابوعلی فارمدی و ابوبکر نسآج، به مدارج عالی عرفانی دست یافته و واسطه انتقال آموزه های عرفانی وی به بزرگانی چون احمد غزالی و عین القضات بوده اند. متأسّفانه برخی از تذکره نویسانی چون حمدالله مستوفی و دولتشاه سمرقندی به استناد حکایتی در اسرارنامه عطّار، مذکّری را که از نماز گزاردن بر جنازه فردوسی خودداری کرد و اجازه نداد که وی را در گورستان مسلمانان دفن کنند، همین ابوالقاسم کرّکانی دانسته اند و دیگران هم بارها این افسانه را – به تقلید از روی یکدیگر و بدون تحقیق و ژرف نگری در حکایت عطّار- نقل کرده و به عمد یا غیر عمد، کرّکانی را «فقیه متعصّب» و «مذکّر تنگ نظر» معرّفی کرده، به همین بهانه در مقابل میراث و اندیشه های پربار عرفانی وی سکوت کرده اند. این نوشتار بر آن است ضمن ذکر دلایل و شواهدی مبنی بر ردّ چنین نسبت و عملکردی به شیخ کرّکانی، ابتدا کلیّاتی از زندگانی، احوال، آثار، استادان، شاگردان و معاصران وی مطرح و سپس برخی از اقوال و اندیشه های عرفانی او را بیان کند؛ اندیشه هایی همچون: دفاع از ابلیس، توأمان بودن رضا و دعا، اهمیّت فنای فی الله، فضلِ موافقت برادران، دام پندار، مار نفس، اطاعت بدون قید و شرط از پیر، تمایز معلومِ خالق و علمِ مخلوق، توکّل و یاد مرگ.