مفهوم خوف و رجا از بعد معرفت شناختی و نظام اصطلاح شناسی در قرآن و در آثار عرفانی، به ویژه مثنوی معنوی جایگاهی ویژه دارد. از این رو این مقاله کوشیده است ابتدا مفهوم این دو واژه را در قرآن کریم بکاود و سپس تأویلات عرفانی این مفاهیم را در نگاه و اندیشه مولوی بررسی نماید. در این رهگذر، سیر مفهومی و تاریخی این دو مفهوم در اندیشه و کلام متصوفه و عرفا تا عصر مولانا نیز به اختصار بررسی می گردد.
نتیجه تحقیق نشان می دهد که مولانا با تکیه بر قرآن و آموزه های دینی، احادیث و روایات به این دو مقوله مکمل نگریسته و در تبیین مفهوم و حقیقت خوف و رجا با تأثیر از کلیت اندیشه عارفان اهل سکر، اندیشه خاص و تفکر عاشقانه خود را به کار گرفته است. مولانا با تلفیق رجا و عشق، رجا را بر خوف برتری می دهد تا اندیشه غالب در مثنوی، یعنی عشق و وصال، در اجزای آن نیز تبلور یابد.