آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۲

چکیده

در این نوشته تلاش شده تا به دو پرسشبنیادین دربارة نگرش اسلامی در روابط بین الملل پاسخ داده شود. نخست آنکه آیا ازدید اسلام واقعیتی خارج از ذهن انسان وجود دارد و آیا می توان با عقل انسانی بهفهم مقولات واقعی دست یافت؟ و دوم آنکه آیا روابط بین الملل امری واقع و مستحدثاست؟ در این صورت آیا شناخت عقلی از این مقوله می تواند مبنا و اساس فهم دینی ازروابط بین الملل باشد؟ برای پاسخگویی به این پرسش در میان نحله های مختلف اندیشهاسلامی و شیعی، از نگرش واقع گرایانه علامه طباطبایی و آیت الله مطهری استفادهکرده ایم که خودشان آن را رئالیسم خوانده اند. بدیهی است مفهوم رئالیسم در ایننگرش با مفهوم رایج رئالیسم در نظریه های روابط بین الملل که اندیشمندانی چونمورگنتا و والتس آن را نمایندگی می کنند، متفاوت است. این مکتب فکری با گونه ای ازنگرش فقهی عقل گرا همراه و هماهنگ است که برای فهم احکام فقهی نیز برای عقل حجیتیتام قائل است. بر این مبنا نشان داده شده است که در این نگرش نه تنها به وجودواقعیت و توانایی عقل برای درک آن اعتقاد دارند، بلکه درک عقلایی انسان از پدیده هایمستحدث را مبنای اصلی شناخت دینی می دانند. در بخش پایانی این مقاله با مروریاجمالی بر بنیادهای روابط بین الملل مدرن نشان داده شده است که کلیت روابط بین المللو بنیادهای آن مثل کشور- ملت ها، سازمان های بین المللی و اقتصاد بین الملل، اموریمستحدث اند که در دو قرن اخیر به وجود آمده و در زمان شارع وجود نداشته اند و نگرشاسلامی منوط به فهم عقلایی و کارشناسی آنها در وضعیت نوین است.

تبلیغات