آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۷

چکیده

تناسخ که در اصطلاح رایج فلسفی به معنی انتقال نفس از بدن خود به بدن مادی دیگر در همین دنیا و پس از مرگ افراد است قاطعانه از سوی ابن سینا و ملاصدرا با برهان عقلی رد شده است؛ هر یک از این دو فیلسوف بزرگ با تکیه بر مبانی خود، رابطة ویژة نفس انسان با بدن وی را نشان می دهند و با استناد به آن، تعلق نفس به بدن/ بدن های دیگر را نفی می کنند. استدلال های شیخ الرئیس در نفی تناسخ بر این مبنا استوار است که نفس از حیث ذات، مجرد و از حیث فعل، مادی است لذا گرچه علت فاعلی و مفیض نفس، عقل مفارق است اما مزاج مستعد و مادة بدنی، زمینه ساز و معد این افاضه است. به علاوه، شیخ معتقد است که رابطة هر نفس با مادة بدنی خود، رابطة لزومیة ذاتیه است و به همین سبب، این نفس برای این بدن، امری بی بدیل است. اما صدرالمتألهین به مبانی نوینی نظیر تشکیک و اشتداد در وجود و حرکت استکمالی جوهری در همة موجودات (ازجمله در نفس و بدن به موازات یک دیگر) قائل است و نفس را در بدو حدوث، جسمانی می داند و معتقد است که ترکیب نفس و بدن ترکیبی اتحادی است. او علاوه بر این که به نقل و تأیید راه حل های شیخ الرئیس می پردازد، از مبانی متعالیه نیز بهره می برد و بدین وسیله، هم تبیین نوینی از بعضی از برهان های رد تناسخ به دست می دهد و هم خود، راه حل و برهان جدیدی برای ابطال تناسخ ارائه می کند که فقط با مبنای متعالیه قابل توضیح است. این مقاله در نظر دارد ضمن توضیح و مقایسة راه حل های منتخب این دو فیلسوف برای نفی تناسخ و روشن کردن نقاط مشترک ایشان، کارکرد مبانی خاص هر یک در این حوزه را روشن کند و نشان دهد که چگونه در مواردی مبانی متفاوت برای برآوردن مقصود واحد، به کار گرفته می شوند

تبلیغات