آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

این پژوهش می کوشد با شناخت دیدگاه دو تن از مورّخان عصر ایلخانی در موضوع اندیشه مشیّت الهی، بازتاب آن را در محتوا و روش تاریخ نگاری آنان بازجوید. از این رو، برای تحقّق این هدف، پرسش های زیر مطرح است: از دیدگاه مورّخان یادشده، محرک تاریخ و راه برندهآن چیست؟ این تفکّر تحت تأثیر چه عواملی شکل گرفته است؟ دیدگاه های یادشده چه اثری در روش تاریخ نگاری آنان داشته است؟ در پاسخ به این پرسش ها، فرضیه زیر ارائه شده است: اعتقادات عمیق شریعتمدارانه جوینی در مسئله مشیّت الهی و شرایط نامطلوب سیاسی اجتماعی حاکم بر زمانه وی، سبب نوعی نگاه مشیّتی از سوی او به تاریخ شده است ؛ بدین جهت، او در روش تاریخ نگاری خویش، به رغم به کار گیری دیدگاه های انتقادی (در برخی رویدادها) و گاه انصاف تاریخی، از اصل تعلیل و تحلیل بهره چندانی نبرده است. در مقابل، دیدگاه های معرفت شناسانه وصاف درباره مبانی علم تاریخ، آشنایی او با بسیاری از علوم، الگوپذیری از مورّخان و اندیشمندان بزرگ، تأثیرپذیری از اخوان الصفا و بهبود نسبی شرایط سیاسی اجتماعی، سبب نوعی نگاه فرازمینی مطلق از سوی وی به تاریخ نشده است. بر این اساس، روش تاریخ نگاری وی بیشتر بر دو اصل تعلیل و انتقاد بر پایه انصاف تاریخی استوار بوده و به روش تحلیلی نزدیک است.

تبلیغات