روابط صفویه و شروان شاهان و وضعیت ایالت شروان در عصر صفوی، یکی از فصول مهم تاریخ صفویه را از بعد سیاسی – نظامی و در سطح داخلی و منطقه ای تشکیل می دهد. ظهور اسماعیل اول در عرصه زورآزمایی سیاسی و حمله او به شروان در سال 906 ق قدرت دولت محلی شروانشاهی را متزلزل کرد و رابطه مبتنی بر ستیزه و دشمنی دیرینه بین دو خاندان شروان-شاهی و صفوی در سال های پایانی حکومت شاه اسماعیل به حالت مسالمت جویانه و انقیاد شروان شاهان از صفویه تغییر یافت. در تحولات پدید آمده در عرصه سیاسی با تشکیل دولت صفویه، شروان شاهان استقلال خود را از دست داده و خراج گزار صفویه شدند که این وضعیت در دهه های اولیه حکومت شاه تهماسب اول نیز ادامه یافت. سرانجام بهرغم شورشهای مکرر مدعیان شروانی و ورود نیروهای عثمانی، تاتاری و داغستانی به کشمکشهای موجود، صفویان توانستند شروان را از وضعیت انقیاد- خراجگزاری به حاکمیت قطعی خود درآورده و به حیات سیاسی شروانشاهان پایان دهند. در این مقاله، روابط صفویان با شروان شاهان در محدوده زمانی سال های 930 تا 995 ق، از آغاز سلطنت شاه تهماسب اول تا به قدرت رسیدن شاه عباس اول صفوی، که از فراز و نشیب بسیار برخوردار بوده و عوامل مؤثر بر این روابط دوجانبه، موضع شروانیان در برابر حاکمیت صفویه و نقش نیروهای پیرامونی در منازعه صفویان با شروانیان، بررسی و تحلیل شده است.