سعادت گرایی متفکران یونان ، با ترجمة آثار یونانی به جهان اسلام راه یافت . ارسطو در مباحث اخلاقی خود «ائودایمونیا» را محور مباحثش قرار داد . این واژه در ترجمه های مسلمانان به «سعادت» ترجمه شد و به لحاظ مفهومی تورات مهمی را سپری کرد . متفکران مسلمان بعدها این واژه را با مفهوم «خلافت الهی» پیوند دادند . از آنجایی که فهم درست و تعیین دقیق معنای «خلافت» در مباحث انسان شناسی و اخلاق اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، همواره بین مفسران، فلاسفه و عرفا در فهم و تفسیر خلافت انسان در آیه «إنی جاعل فی الأرض خلیفة» اختلاف نظر بوده و بحث های فراوانی درگرفته است.
دوانی، استحقاق آدمی برای دریافت مقام خلافت را در توانایی انسان برای دریافت صفات متقابل دانسته و تحقق آن را منوط به کمال علمی و عملی کرده است. منصور دشتکی دیدگاه وی را نپذیرفته و به تفصیل اندیشة دوانی و استدلال های او را رد کرده است. وی بر این باور است که خلافت بدین معناست که آدمی ظلّ خداوند در میان ممکنات گردد. همان طور که آفریدگان مطیع و منقاد حق تعالی هستند، مطیع و منقاد انسان گردند.
این مقاله در بحث خلافت الهی، به نقد و بررسی آراء این دو متفکر پرداخته است.