منطق فازی از منطق های جدیدی است که در اواسط قرن بیستم به عرصة علم وارد شد. پیدایش این روش تفکر، بازتاب های گوناگونی در میان اندیشمندان دانش های مختلف داشت. گروهی آن را به آسمان بردند و گروهی دیگر آن را توهمی دانستند که سبب از میان رفتن پایه های علوم می شود. این منطق، چند سالی است که در ایران مطرح شده است، ولی بیشتر پژوهش های انجام شده در این زمینه، فنی است و کمتر می توان در بحث های فلسفی به کتاب های فارسی دست یافت. بیشترین قرائت از منطق فازی، قرائت ایده آلیستی است، اما قرائت های تازه تر به رئالیست نزدیک می شود. پیشگام آن، پروفسور لطفی زاده، دانشمند ایرانی تبار دانشگاه کالیفرنیا است. گرایش به منطق فازی در ایران، علت های گوناگونی دارد. گروهی به علت شیفتگی به فرهنگ غرب و گروهی به خاطر تازه بودن، آن را پذیرفته اند. این مقاله، بیشتر در پی بیان علت گرایش گروهی از اندیشمندان دینی به آن است و برای روشن شدن مسئله نیم نگاهی به تاریخچه و مبانی منطق فازی خواهد داشت.
منظور از اندیشمندان دینی اعم است از کسانی که متعهد به دین اسلام هستند. زیرا ممکن است کسی به دین اسلام پای بند نباشد، ولی به جهتی، از اندیشه اسلامی تأثیر بپذیرد، برای نمونه، پژوهشگری در اندیشه و حکمت صدرایی باشد.