آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

عارفان با الهام از قرآن جهان را از یک سو وجه خدا شمرده اند و از دیگر سو، تجلی اسما و صفات او. اسما و صفات را نیز از یک دیدگاه به دو گونه جمالی و جلالی بخش کرده اند: اسم هایی را که با لطف، رحمت، کرم و... پیوند دارند، اسم های جمال نامید ه اند و اسم هایی را که با قهر، غضب، کیفر و... سر و کار دارند، اسم های جلال خوانده اند. از سوی دیگر، چون صفات خدا هستی یگانه ای دارند، هر جلال را دارای جمالی و هر جمال را دارای جلالی شمرده اند و از اینجا به جمع پارادوکسیکال جلال و جمال رسیده اند. در این گفتار پس از بازنمایی نکات یادشده از دیدگاه قرآنی و عرفانی، از جایگاه جلال و جمال در هستی شناسی، معرفت شناسی و روان شناسی عرفانی سخن گفته ایم و سپس به گستردگی، جایگاه جلال و جمال را در نمادشناسی عرفانی بازنموده ایم و نشان داده ایم که پارادوکس جمال و جلال در عرفان عاشقانه «ناز» خوانده می شود که آمیزه ای از راندن و خواندن و خواستن و نخواستن است. نکته ای که در شعر عاشقانه عارفانه با بهره گیری از نمادهای روی و موی، و بیشتر با نمادهای چشم و لب و وابسته های آن ها نشان داده می شود. بازتاب این کاربرد نمادین در شعر فارسی، پایان بخش این پژوهش است

تبلیغات