در میان متألهان دینی، شلایرماخر نه از منظر مابعدالطبیعه یا فلسفه اخلاق، بلکه از منظر احساس و شهود دینی ـ واژگان مورد علاقه خود اوـ به تبیین و تفسیر ماهیت دین و تجربه دینی میپردازد. وجه تمایز و حتی ویژگی ابداعی تفسیر او آن است که نه همانند متفکران معاصرش، دین را به یکی از مقولات اخلاق، علم، مابعدالطبیعه و هنر فروکاهد، بلکه کوشش وی آن است که ضمن اثبات استقلال دین، عدم تعارض آنرا با دیگر ساحت های دانش بشر نیز نشان دهد. چگونگی خوانش متون مقدس و اصول و مبانی هرمنوتیک دینی نیز وجه دیگری از تأملات شلایرماخر در دوره جدید و معاصر به شمار میرود؛ البته تأثیر آرا و روش وی در این زمینه بر فیلسوفان دین معاصر نیز نباید از نظر دور بماند. در این مقاله ابتدا به تقریر دیدگاه وی درباب تمایز و استقلال دین از علم، اخلاق، مابعدالطبیعه و هنر پرداخته و سپس با توجه به مفاهیم کلیدی وی در ساحت تجربه دینی، به تبیین آرای وی در قلمرو شهود حقیقت دین خواهیم پرداخت.