در این مقاله، نظریه و دیدگاه خاصی در باب فرهنگ مطرح میشود که برخاسته از نوع نگاه انسان شناسی اسلامی است. با توجه به عرصه های وجودی انسان، چهار عنصر رفتار، گرایش، باور و معلومات به عنوان ارکان فرهنگی مورد توجه قرار میگیرند. همچنین با فرض سطوح پنج گانه برای هر یک از ارکان مذکور، به نگاه جامعی نسبت به فرهنگ جامعه میرسیم. در این میان، دو وظیفة اصلی دولت دینی در عرصة فرهنگ عبارت اند بود از: الف. مخاطب شناسی فرهنگی به معنای تعیین دقیق وضعیت و سطح تودة مردم در هر یک از ارکان چهار گانه؛ ب. زمینه سازی برای ارتقای فرهنگی که در این بحث، ضمن تعریف مدیریت فرهنگی، یگانه عامل فرهنگ ساز، رفتار اجتماعی دانسته شده و برای این مدعا ادله و مثال هایی مطرح گردیده است.