نظریه اخلاقی سارتر مشکلات خاصی دارد که نمیتوان به آنها بیتوجه بود. او با داشتن مبنایی الحادی، اندیشه های اخلاقی خود رابر نوعی نگرش اومانیستی ملازم با حذف واجب الوجود مبتنی ساخته است. انسان محوری، نفی رئالیسم اخلاقی، امکان نداشتن دوستی با انسان های دیگر، ناکارآمد بودن قوانین اخلاقی در تنظیم رفتارهای انسا ن ها، ارائه ندادن معیار مناسب برای تنظیم رفتارها، و بیمعنا شدن اخلاق یا ترویج نوعی آنارشیسم اخلاقی، ازجمله پیامدهای اندیشه های اخلاقی سارتر است که به طور قابل توجهی از اعتبار این نظریه میکاهد. این نوشتار بر آن است تا ضمن تحلیل نظریه اخلاقی سارتر، برخی از اشکالات آن را نشان دهد. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا، تحلیلی ـ انتقادی است.