هنری سیجویک خودگرایی را نظریه ای اخلاقی میداند که شبیه سودگرایی است. سودگرایان بر آن هستند که فرد باید در صدد حداکثر کردن خیر و خوبی همه یا بیشتر انسان ها در جهان باشد. اما خودگرایان معتقدند که تنها خوبیای که فرد باید درپی آن باشد، خوبی خود اوست. این خودگرایی، که «خودگرایی اخلاقی» نامیده میشود، باید از این فرضیه تجربی، که انسان ها درصدد حداکثر کردن خوبی خودشان هستند، تمییز نهاد. خودگرایی اخلاقی، میتواند با رفتاری که به نفع دیگران است موافق باشد، زیرا غالباً بهترین راه برای ارتقای خیر و خوبی، روابط مشترک است، اما خودگرایان نمیتوانند توجیه دگرگرایانه برای این گونه مشارکت ها را بپذیرند. در واقع، دگرگرایی خیر دیگران را صرفاً به سبب خود ایشان میخواهد، در حالی که خودگرایان تأکید میکنند که باید هدف غایی انسان صرفاً خیر خودش باشد.
مسیحیت همواره «حب ذات» را بخشی از ذات ما و نیز تأثیرات آن را به طور محدود قابل قبول میدانست. در بسیاری از دیدگاه ها و ایدئولوژیها، حب ذات منشأ تمام خواست ها و حرکات انسانی خوانده شده است. اما مقولاتی چون فداکاری و از جان گذشتگی میتوانند، تناقضی بر این مدعا باشند.