چکیده

رابطه سنت و تجدد از مباحثی است که پرداختن به آن تقریباً در همه حوزه های معرفتی انسان عصر جدید و نیز در شیوه مواجهه فرهنگ و تمدن غرب با فرهنگها و تمدنهای دیگر، گریزناپذیر است. در این مقاله، پس از تعریف اصطلاحات سنت، تجدد، پساتجدد و ویژگیهای انسان سنت گرا، تجددگرا و پساتجددگرا به این مهم پرداخته می شود که از نظر متفکر بزرگ، شهید مطهری، عدم تفکیک اجزای سنت و سرایت تقدسِ بخشی از آن به بخشهای دیگر، علت العلل چالش بین سنت و تجدد در فرهنگ و تمدن مغرب زمین بوده است. این چالش؛ حوالت تاریخی هر فرهنگ وتمدنی نیست. در عالم غرب حوادثی رخ داد که این نگرش به عالم و آدم، حاصل آن بود. راه برون رفت از این چالش نیز تفکیک اجزای مقدس و غیرمقدس سنت و توجه به ساحتهای مختلف وجودی انسان است. سنت، به مفهوم خاص آن (سنت حکمی)، بنیانی مرصوص برای هر فرهنگ و تمدنی است. همچنین، به این مهم پرداخته می شود که انسان پساتجددگرا، اگرچه بسیاری از مبانی فکری انسان متجدد را به نقد کشیده است، اما به دلیل غفلت از علل ایجاد بحرانهای فراروی انسان متجدد، به بیراهه رفته و با افتادن در دام شکاکیت و نسبی گرایی، از آرامش ناشی از علم حقیقی و بنیانهای استوار سنت محروم مانده است .

تبلیغات