با مرگ هولاکوخان مغول در سال 663 هجری قمری ، حکومت ایلخانی در ایران بر سر مسئله انتخاب جانشین با مسائلی چند روبرو گردید. قوریلتای (شورا) که از سنت های مغولان بود در تعیین جانشین هولاکو از اهمیت ویژه ای برخوردار بود . از یک سو تضاد میان عناصر مغولی و دیوانسالاران ایرانی برای انتخاب خان مورد نظر و از سوی دیگر اعمال نظر هر یک در به کرسی نشاندن دیدگاههای خود در امر گزینش خان جدید نقش این شورا را با اهمیت تر می نمود. به قاآنی رسیدن اباقا هر چند از قبل و بنا به توصیه هولاکو صورت گرفت . لیکن در شورای انتخاب وی کمک و معاضدت خاتونها، امیران مغول و نویان ها تاثیری قاطع داشت. همچنانکه در شورای به ایلخانی رسیدن تکودار (سلطان احمد) و مسلمان شدن او نقش خاندان جوینی و کارگزاران ایرانی دیگر مشهود است . این کشمکش ها در موضوع تعیین جانشین خان در عصر ایلخانی قوریلتای را با فراز و نشیب های چندی روبرو نمود. بدین معنا که با قدرت گرفتن هر جریانی این نهاد مشورتی قدرت می یافت و یا ضعیف می شد. در دوره ارغون این نهاد کاملاً در انحصار عناصر مغولی و طرفدارانشان قرار داشت و بدیهی است تصمیمات اتخاذ شده در راستای منافع آنان رقم می خورد. اما از دوره غازان خان و به دنبال مسلمان شدن او و قطع ارتباط دولت ایلخانی با مرکزیت خان بزرگ در چین ، قوریلتای روز به روز ضعیف تر و با تلاش دیوانسالاران ایرانی تا حدودی به شکل و شمایل ایرانی در آمد بطوری که در دوره جانشینان غازان نیز به تدریج این روند ادامه یافت و عاقبت در ایران بدست فراموشی سپرده شد. در تحقیق پیش رو برآنیم تا سیر تحول تاریخی قوریلتای (مجمع مشورتی ) را در دوره ایلخانان با توجه به نقش دیوانسالاران ایرانی مورد کنکاش قرار دهیم .