در این مقاله سعی بر این است که به تبیین جایگاه دروازه در خاطره جمعی شهر معاصر و ریشه یابی «رشته های خاطره ای» آن پرداخته شود. دروازه ها در شهر قدیم به عنوان مکان های آستانه ای برای عبور و گذار مطرح بوده اند. در شهر امروز با فروریزی حصارها هرچند کالبد دروازه ها تغییر شکل یافته است، اما مکان آنها همواره تداعی کننده خاطره های جمعی شهروندان بوده و می تواند موجد خوانایی شهر و بیان کننده هویت مدنی و برانگیزاننده احساس غرور در مردم شهر گردد. چنین مکان هایی به همگان تعلق دارد، همان طور که در گذشته نیز چنین بوده است و هدف اصلی مرمت و نوسازی آن، باید ایجاد و ارتقاء حس تعلّق به مکان در راستای افزایش حس همبستگی و تعلّق اجتماعی باشد. به این ترتیب مقاله نخست به دروازه های شهر به عنوان مکان های ویژه نمادین می پردازد و سپس ضمن مروری بر دروازه های شهر قدیم شیراز و ریشه های خاطره ای آنها، قابلیت تعمیم چنین رویکردی به «آستانه» و «قلمرو»ی بافت قدیم در ارتباط با بافت جدید و ایجاد پیوند میان این دو را از طریق تقویت «حس مکان» و پرداختن به «تداوم رشته های خاطره ای» مورد توجه قرار می دهد.