در اولین سال های دهه 1340 خورشیدی تغییری در ساختار اجتماعی و اقتصادی روستاهای ایران پدید آمد و نظام دیرپای زمین داری دگرگون شد. تا پیش از پیدایش شرایط جدید که در نهایت به اصلاحات ارضی انجامید، دولت ها بر درآمد حاصل از تولید کشاورزی متکی بودند. اصلاحات ارضی در ایران از سویی بخش کثیری از دهقانان را از ستم ارباب رهانید و از سویی دیگر، با حذف مدیریت تولید زراعی و کشاندن سرمایه ها از روستا به شهر، افول تولید کشاورزی و مهاجرت به شهرها را باعث گردید. روستای پس از اصلاحات ارضی تحت تاثیر این پی آمدها، به شهر وابسته گشت، الگوی گسترش و معماری شهری را پذیرفت و خزشی تدریجی از موقعیت پیشین به سمت جاده – به مثابه شریان دسترسی و بهره مندی از خدمات شهر – را آغاز کرد. حصارهای درهم تنیده پیشین شکسته شد، فضاهای سکونتی شبه شهری وسعت یافت و ورود و استفاده از مصالح و شیوه های غیر بومی ساخت و ساز چهره روستا را تغییر داد.