بی شک یکی از پدیده های مثبت تئاتر معاصر جهان‘ که نگاه خود را عمدتا به «فرد» و «جامعه» می اندازد‘ «واقع گرایی در ادبیات نمایشی» است‘ شیوه ای که به آسانی با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند و باعنایت به طبیعت زندگی ‘ چگونه زیستن را به بشر می آموزد. بشری که با خوبیها و بدیهایش ‘ زشتیها و زیباییهایش ‘ شقاوتها و نیک بختیهایش‘ ترحمو سنگدیلیش ‘ در زندگی و انسانیتش و برعرصه زندگی می تازد وخویشتن را در بوته آزمایش قرار می دهد. «واقع گرایی در ادبیات نمایشی» در عصر حاضر با تأثیر از انقلاب صنعتی‘ اجتماعی وسیاسی ‘ پای درجرگه متفکران دوران خود گذاشته است. و در قلمرو فلسفه ‘ جامعه شناسی ‘ روانشناسی‘ ادبیات وهنر گام می زند‘ نمایشی ترتیب داده است که گویی همه چیز وهمه کس در سیطره جهان ظاهر قرار دارد. این پدیده هنری ‘ درمقابل شماری از قراردادهای نظم یافته قبل ازخود‘ از جمله (کلاسیسیسم)و «رمانتیسیسم» قد بر افراشته‘ و با یک شیوه نوین ‘ تحولاتی را شامل شده است این مقاله ‘ به سیر تحولاتی را شامل شده است این مقاله‘ به سیر تحول رئالیسم و تأثیر آن در تئاتر و آثار نویسندگان می پردازد ‘ تا با استفاده از نظریات محققین بزرگ ‘به یک برداشت جدید دست یابد. گرچه گفته ها‘ بر آن چه در این تحقیق بیان شده است‘ بسیار فزونی دارد‘ اما بررسی نکاتی که تاکنون مورد بررسی قرار نگرفته هم خالی از لطف نیست. منابعی که مورد استفاده قرار گرفته است . تمامی در زمینه های واقع گرایی است‘ جز در مواردی که نیازبه ارائه تعریف رئالیسم بوده است. شیوه تحقق کتابخانه ای بوده و تکنیک آن ‘ فیش برداری بر اساس موضوعات مطروحه است. نگاه فلسفی و ادبی در ابتدای بحث ضروری می نمود ‘ به همین دلیل با گفتاری تحلیلی به بررسی تعاریف ارائه شده از رئالیسم پرداخته ایم و ازمکاتب گوناگون فکری بهره مند شده ام‘ تا شاید زمینه نقد آراء و افکار دیگران فراهم آید و با توجه به کتب اسلامی ‘خاصه تفاسیر قران کریم ‘ در این زمینه قدم برداشته ام و به تعریف تازه ای از رئالیسم رسیده ام که «عبرت از طبیعت برای درک حقیقت» است.