جبران خلیل جبران(1883-1931م) شاعر و نویسنده پرآوازه عرب، در شمارِ شاعرانی با رویکرد صوفیانه و رومانتیکی است. منتقدان درباره نگرش او به فرد و جامعه، نظریّات گوناگونی دارند.در این میان این پرسش مطرح است که آیا او واقعاً یک صوفی عملگرا یا پراگماتیست است و یا تنها از نوعی عرفان ذوقی و ذهنی بهره مند است. در این جستار،نمایشنامه ارم ذات العماد برگزیده شده است، چرا که این نمایشنامه اوج تصوّف جبران است. او در نقش نجیب رحمه در پی رسیدن به شهر خدا، شهر مقدس، شهر رؤیاهای روحی است، جایی که جز اهل مشاهده و توحید و حقیقت را راهی بدان نباشد. جبران در ارم ذات العماد می کوشد تصویری خیالی از دنیایی به دست بدهد که در مقایسه با دنیای واقعی جنبه آرمانخواهانه دارد، شهری که اوتوپیای اوست و تنها با مکاشفه و معرفت می توان به آن دست یازید. آمنه العلویه نماد راهنما و پیرِ طریق، چراغ راه را در دستان جبران می گذارد تا با شوق و شور و تحمل رنج و سختی به تکامل روحی برسد. زین العابدین، عارف شیعه و درویش ایرانی نقش واسطه را بر عهده دارد. وحدت وجود، وحدت ادیان، یگانه پرستی و جاودانگی روح و زندگی از اندیشه های جبران است که از زبان آمنه بیان می شود. در پایان تا حدی روشن خواهد شد که عرفان جبران نوعی عرفان ذوقی و تأملی با رنگ وسیاقِ عرفان گنوسی ویا نوعی تصوّف مشهور به اشراقی- فلسفی(teosophism) است. جبران با ایجاد فضایی تجریدی و متافیزیک با بهره مندی از نماد و نقاب در قالب یک دیالوگ و گفت وشنود، اندیشه وگرایش صوفیانه اش را عرضه می کند. هرچند در این جستار کوتاه نمی توان به صوفی بودن او حکم کرد،ولی تا قدری می توان با زوایای پنهان نگرش او آشنا شد.