معنا و مفهوم فرهنگ عمومی در پرتو مفهوم جهان های ممکن
حوزه های تخصصی:
برای ارائة تعریفی از مفهوم فرهنگ عمومی تلاش های زیادی شده است. با وجود این، هنوز هم بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران با پیچیدگی های زیادی دربارة مفهوم، مصداق و مسائل فرهنگ عمومی روبه رو هستند که دلایلی چند دارد. یکی اینکه در کتاب های جامعه شناسی، انسان شناسی و مطالعات فرهنگی مفهوم فرهنگ از مفاهیم دیگر روشن و متمایز نیست. دیگر اینکه تلقی روشنی از مفهوم «عمومی» وجود ندارد. اگر چند گام به عقب برگردیم و به مسائل فلسفی فرهنگ توجه کنیم، مشکلات دیگری خودنمایی می کنند. یکی از این مشکلات بی توجهی به ویژگی های فلسفی و منطقی مفاهیم است. امروزه مفاهیم اساسی متعددی در ادبیات مباحث جامعه شناسی و فرهنگ شناسی به کار می رود که هم تعریف و ارائة تلقی روشنی از آن و هم حوزه های کارکرد و تعیین مصادیق آن عرصة مناقشات نظری فراوانی شده است. ضروری است با نگاهی فارغ از عرصة مناقشات علمی جامعه شناسان، فرهنگ شناسان و مردم شناسان مفهوم فرهنگ و فرهنگ عمومی را واکاوی کرد. این مقاله تلاشی فلسفی است برای نشان دادن این امر که اگر نگاهی فلسفی تر و اندیشه ای عمیق تر دربارة مفهوم فرهنگ و به تبع آن فرهنگ عمومی وجود داشت شاید برخی از گره های کور این کلاف پیچیده باز شده بود.