مطالب مرتبط با کلیدواژه

ناهمسازی


۱.

تبیین علل ناهمسازیِ صائن الدین علی تُرکه با تسنن خراسانی در دوران شاهرخ تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهرخ تیموری صائن الدین علی تُرکه تسنن خراسانی ناهمسازی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی سلجوقی فرهنگی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه شخصیت ها
تعداد بازدید : ۱۰۲۷ تعداد دانلود : ۵۸۳
در قرن نهم هجری، تیموریان نوعی سیاست مذهبی در پیش گرفتند که می توان آن را «بازگشت به الگوی تسنن خراسانی» تعبیر کرد. مخالفت با این رویکرد، با پشتیبانی قدرت سیاسی جانشینان تیمور و به ویژه شاهرخ، سرکوب و یا وادار به هجرت از خراسان شد. از شخصیت هایی که در دوران سلطنت شاهرخ، مظنون به فعالیت ها و اندیشه های ناهمساز با مشی فکری مذهبی حکومت شد، شیخ صائن الدین علی تُرکه (835 770ق) است. این مقاله، در پی آن است تا با روش تحقیق کتابخانه ای به ویژه با استناد به آثار صائن الدین ترکه، به واکاویِ این سؤال اصلی بپردازد، که با وجود مشی مصالحه جویانه ی صائن الدین، چرا حکومت همواره نسبت به وی بدگمان بود. بنابرین، مسأله ی اصلیِ مقاله تبیین نسبتِ سیاست مذهبی حکومت شاهرخ با پسندهای فرهنگیِ صائن الدین ترکه می باشد.
۲.

«هزارویک شب» مثل اعلای گروتسک شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هزارویکشب گروتسک مضحکه اشمئزاز ناهمسازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۱
یکی از روش های خوانش متن و دستیابی به لایه های زیرین آن، اعتنا به رویکردهای نوین نقد و نظریه های ادبی و کشف ماهیت اثر بر مبنای سبک های ادبی و یافتن نشانه هایی است که به دریافت و تحلیل مخاطب توسّع بیشتری می بخشند. متون کلاسیک ادبی نیز از این قاعده مستثنی نیستند بویژه آنکه بازخوانی و تطبیق آن ها با موازین نظریه های نوین برای مخاطبان پژوهش گر نیز رویکرد پرکشش و جذابی است. «هزارویک شب» به عنوان جامع ترین اثر کلاسیک ادبیات شفاهی مشرق زمین از جمله آثاری است که علاوه بر مخاطب عام، همواره نظر پژوهندگان عرصه های جامعه شناسی، مردم شناسی، هنر و ادبیات را به خود معطوف داشته است، بدین رو بازخوانی این اثر سترگ با رویکرد «گروتسک» که بنا به ماهیت خود با ناسازگاری فرم و محتوا، آمیختگی عناصر ناهمگون و نامتجانس و تنوع بی پایان امور کمیک، وحشتناک و زشت سروکار دارد به خواننده امروزی امکان می دهد تا با کاویدن اعماق حکایات کوتاه و بلند و دریافت مؤلفه های گروتسک در آن ها، به درک احترام آمیزی فراتر از وفاق عام در فکاهه محض پنداشتن اثر دست یابد. پژوهش حاضر می نماید که «هزارویک شب» به جهت چندسویگی و تعدد مضامین، در برداشتن طنز و جدّ، اَشکال لغزگونه، ظرافت ادبی در کنار واژگان عامی و لایه های تفسیری ناهمگون در فرم و محتوا، از مصادیق بارز و متعالی گروتسک ادبی در مشرق زمین به-شمار می آید.