مطالب مرتبط با کلیدواژه

تعذیب


۱.

بررسی و نقد دیدگاه ابن عربی در باب کیفیت عذاب اخروی با تکیه به آثار قرآنی و براهین عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عذاب خلود وعد تعذیب وعید خالد جهنم و بهشت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات مفهوم شناسی تصوف و عرفان
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با ادیان و مذاهب
تعداد بازدید : ۱۲۰۲ تعداد دانلود : ۸۲۱
وقتی نام ""ابن عربی"" به گوش می خورد، عرفان نظری در ذهن شنونده تداعی می گردد و آدمی می انگارد که جمیع مباحث کتاب های معروف وی صرفاً متکفل بیان عرفان ناب اسلام است. مباحثی همچون عذاب نشئه آخرت، خلافت، امامت، ولایت و... لیکن بعد از ژرف نگری در آثار برجسته آن عارف نامدار، آدمی می بیند که بسیاری از مباحث کلامی و حتی فقهی در این کتاب ها به نحو برجسته ایی مطرح گردیده و با مباحث عرفانی خلط شده است. مسئله وقوع عذاب در نشئه آخرت و ابدی یا غیر ابدی بودن آن، یکی از مباحث جنجال برانگیز دانش کلام است که هر یک از فرقه های کلام اسلامی طبق مشرب فکری خود در آن باب سخن رانده اند، لیکن هیچ یک از فرقه های گونه گون کلامی وقوع عذاب اخروی و نیز ابدی بودن عذاب دوزخ را برای عدّه ایی از گنهکاران مورد شک قرار نداده بل آن را قطعی دانسته اند و کاملاً به نصوص و ظهورات آیات قرآنی پای بند مانده اند. ابن عربی نیز در آثار عرفانی خود، این مسئله کلامی را با آب و رنگ عرفانی مطرح نموده لیکن به هیچ روی به تصریحات صدها آیه و حتی براهین عقلی پای بند نمانده و با صراحت لهجه، ابدی بودن عذاب بل تحقق خود عذاب و وعیدهای الهی را انکار نموده و مدّعی شده که همه آدمیان در جهان بی پایان آخرت برای ابد از نعمات الهی بهره مند شوند گرچه کیفیّت نعمت های دوزخیان با بهشتیان در ظهور تجلّیات الهی متباین باشند. نویسنده مقاله دیدگاه ابن عربی را مورد نقد قرار داده و با استناد به آیات و براهین عقلی آن را مردود دانسته است.
۲.

بازتاب تعذیب و تبدیل به مثابه ابزار فردیت زدا و همگون ساز در رمان های "رود راوی" و "میرا"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعذیب تبدیل فردیت زدایی همگون سازی رود راوی میرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۲۶۹
این پژوهش رمان "رود راوی" نوشته ابوتراب خسروی را به عنوان الگوی جامعه سنتی کل گرا و "میرا" نوشته کریستوفر فرانک را به عنوان الگویی از جامعه توتالیتر در عصر مدرن برگزیده است. روش پژوهش مبتنی بر نظرات متفکرانی بوده که روابط فرد/ سوژه با نظام سلطه و شیوه های اُبژه سازی را بررسی کرده اند. در تبیین کارکرد سیاسی نظام های کلیت گرا بر افراد، بیشتر نظر متفکرانی چون میشل فوکو، هانا آرنت، ریگل، هی وود و در جامعه شناسی و طبقه بندی بدن به مثابه ابژه قدرت، دیدگاه های کریگان و لوبرتون اساس کار قرار گرفته است. بررسی رمان رود راوی نشان می دهد که فرایند فردیت زدایی و همگون سازی در جامعه سنتی با تعذیب و نمایش آن صورت می گیرد و در میرا، نظام تمامیت گرا در کنار شکنجه و تعذیب که عموماً در مکان های غیرعمومی صورت می گیرد، مغزها را دگرگون و به هویتی همگانی و تکثیریافته اصلاح و تبدیل می کند. با این تقاوت که تعذیب در نظام های فرقه ای- سنتی بیشتر کارکرد اعتقادی و مذهبی دارد و در نظام توتالیتر دوره مدرن، با مقاصد سیاسی صورت می گیرد. آنچه در هر دو رمان مشترک است، تخطی ناپذیری اصول، از بین رفتن حریم شخصی، مقابله با عشق به مثابه جلوه ای از فردیت و در یک سخن، زدودن هرگونه مظاهر فردگرایی و تبدیل افراد به بدن های اُبژه است و آنچه دو رمان را از هم متمایز می کند، میزان ابژه پذیری و سوژ ه گی فرد در جهان رمان ها است.
۳.

انقیاد کودکان در نظام آموزشی: نقد تبارشناسانه ی رویکردهای انضباطی در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعذیب تنبیه انضباط مدرن رویکرد مداخله ای انضباط رویکرد تعاملی انضباط رویکرد عدم مداخله ای انضباط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۹۱
کودکان در طول تاریخ آموزش و پرورش همواره از طریق روش ها، راهبردها و دیدگاه های مختلف کنترل شده و به نظم در آمده اند. این شیوه ها که امروزه به عنوان شیوه های نوین انضباطی در مدرسه به کار گرفته می شوند، از نظر میشل فوکو و پیروانش؛ یعنی رز، مارشال، رادفورد و میلی[1] به عنوان روش های انقیاد کودکان در نظام های آموزشی مورد انتقاد قرار گرفته اند. در این مقاله تصریح شده است که چگونه شیوه های انضباطی که با هدف تربیت افرادی سودمند و مفید برای اجتماع در نظام های آموزشی به کار گرفته می شوند، می توانند به انقیاد و مطیع سازی آن ها منجر شوند. از این رو ضمن تبیین این نگاه نقادانه به رژیم های عمل انضباطی در نظام آموزشی، به تأسی از دیدگاه تبارشناسانه ی فوکو، پیوند میان قدرت- دانش در تحول فهم بشر از عمل انضباطی مورد بررسی قرار گرفته و خاطر نشان شده است که طی تاریخ تحول رویکردهای انضباطی ( مداخله ای، تعاملی و عدم مداخله) در دانش تربیتی؛ گفتمان های اقتصادی- سیاسی و اجتماعی لیبرالیستی، نظام های آموزشی را تبدیل به عاملی برای انقیاد کودکان توسط خودشان کرده اند. <br clear="all" />