مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
میزان خالص مهاجرت
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، توصیف و تحلیل مهاجرت های بین استانی در ایران و تعیین کننده های آن طی دوره 1385 تا 1390 و روش پژوهش، تحلیل ثانویه داده های مهاجرت حاصل از سرشماری سال 1390 است. نتایج نشان می دهند نسبت مهاجر به جمعیت در دوره یادشده 4/7 نفر بوده است. بیشترین درصد مهاجران جابه جا شده کشور (44 درصد) به ترتیب در استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس و البرز بوده اند و مهاجران کمتری در استان های اردبیل، قم، کهگیلویه وبویراحمد، چهارمحال وبختیاری و ایلام جابه جا شده اند. حدود 50 درصد مهاجران خارج شده از استان های کشور به استان های تهران، خوزستان، خراسان رضوی، فارس، البرز، اصفهان و کرمانشاه مربوط بوده اند. 13 استان از 31 استان کشور، مهاجرپذیر و رقم خالص مهاجرت آن ها مثبت و 18 استان مهاجرفرست و رقم خالص مهاجرت آن ها منفی بوده است. در بررسی تحلیلی رابطه بین میزان خالص مهاجرت و متغیرهای مستقل رشد جمعیت، نرخ بیکاری، میانگین سال های تحصیل، جمعیت روستا/ شهری و درصد شهرنشینی، از نظر آماری رابطه معنا داری بین متغیرهای رشد جمعیت و نرخ بیکاری با متغیر میزان خالص مهاجرت مشاهده شد.
بررسی عوامل اقتصادی و جمعیتی موثر بر میزان خالص مهاجرت ( در بین 210 کشورعضو سازمان ملل در سال 2016)
حوزه های تخصصی:
مهاجرت یک پدیده ای اجتماعی اقتصادی است؛ که نتیجه مجموعه ی پیچیده ای از عوامل اجتماعی، جمعیت شناختی، روانشناختی، اقتصادی، جغرافیایی و سیاسی است. تحقیق حاضر از دو بعد جمعیتی و اقتصادی به موضوع مهاجرت نگاه می کند و نقش این عوامل را نشان می دهد. روش تحقیق از نوع پژوهشی و کاربردی است. داده های مورد استفاده، داده های ثانویه 210 کشور، استخراج شده از Data sheet جهانی در سال 2016 می باشد. نتایج نشان داد که، متغیر درصد شهر نشینی، متغیر درصد جمعیت فعال، متغیر میزان باروری کل و متغیر درآمد سرانه دارای رابطه معنی دار با متغیر میزان خالص مهاجرت می باشند؛ درحالی که متغیر های درصد جمعیت در سن فعالیت به تفکیک جنس ، تراکم زیستی و زیر قاره ها مورد تایید واقع نشده اند؛ در نهایت متغیر های مستقل تحقیق توانسته اند 30./. درصد از تغییرات متغیر وابسته یعنی میزان خالص مهاجرت را تبیین کنند. این تحقیق نشان داد که متغیر مهاجرت بشدت به متغیر های اقتصادی و جمعیتی وابسته است و سیاست گذاران باید توجه ویژه ای به این متغیر ها داشته باشند.
روند و جریان های مهاجرتی استان مرزی کرمانشاه طی دو دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۷ و ۱۰۸
۵۳-۷۶
حوزه های تخصصی:
مهاجرت عامل افزایش و کاهش جمعیت در یک منطقه و باعث تغییر در ساختار جمعیت آن منطقه می شود. مهاجرت، واکنش انسان به شرایط نامطلوب زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیست و تلاش برای بهبود شرایط و جابجایی مکان زندگی خود بوده است. استان مرزی کرمانشاه از استان های پرجمعیت و مهاجرفرست غرب کشور طی دهه های اخیر بوده و با بیشتر استان های کشور تبادل مهاجرتی داشته، از استان های دیگر مهاجر پذیرفته و به استان های دیگر مهاجر فرستاده است. هدف این مقاله، بررسی روند و جریان های مهاجرتی استان مرزی کرمانشاه طی دو دهه اخیر می باشد. روش تحقیق در این مقاله، کمّی از نوع توصیفی تحلیلی و مبتنی بر تحلیل ثانویه داده های مهاجرت استان مرزی کرمانشاه بر اساس سرشماری سالهای 1375 تا 1395 می باشد. یافته ها نشان می دهد، طی دوره 85-1375 حدود 40 درصد از مهاجران خارج شده استان وارد استان های تهران و کردستان و طی دوره های 95-1385، بالای 50 درصد از این مهاجران به ترتیب وارد استان های تهران، البرز و کردستان شده اند. بالای 65 درصد از مهاجران وارد شده به استان کرمانشاه طی دوره های مذکور از استان های تهران، کردستان، همدان، ایلام، لرستان و در دهه اخیر استان البرز به این استان ها اضافه شده است. مردان بیشتر از زنان اقدام به مهاجرت کرده اند و این مهاجران بیشتر از مناطق روستایی استان و بیش از 70 درصد آنان در سنین جوانی و فعالیت هستند. عمده ترین علل مهاجرت برای مهاجران وارد شده به استان، پیروی از خانوار و بعد از آن، برای مردان عامل اشتغال و برای زنان تحصیل بوده است. نتایج این مقاله نشان می دهد، استان کرمانشاه دارای تراز مهاجرتی منفی و استانی شدیداً مهاجرفرست بوده و بالاترین حجم و تبادل مهاجرتی با استان های تهران و کردستان دارد.
تغییرات الگوهای سکونتی ایران با تأکید بر مهاجرت داخلی طی دوره 1395-1370(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جمعیتی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۶)
153 - 188
حوزه های تخصصی:
مهاجرت مهم ترین منبع تأمین نیروی انسانی برای بازارهای کار و توسعه اقتصادی است. ازاین رو شناخت هرچه بیشتر و جامع تر مهاجرت و توزیع فضایی آن در تحقیقات علمی و برنامه ریزی های کاربردی ضروری است. هدف از مقاله حاضر بررسی الگوهای اقامتی مهاجران و روند تغییرات آن طی دوره 95-1370 می باشد. روش مورد استفاده تحلیل ثانویه داده های چهار دوره سرشماری 1395-1375 است. نتایج نشان داد که میزان خالص مهاجرت کشور طی دوره های مختلف نوساناتی داشته اما مسأله قابل تأمل در خالص مهاجرتی کشور، توزیع فضایی این شاخص است. شهرستان های مرکزی کشور مانند کرج، پاکدشت، اصفهان، سمنان و .... همواره مهاجرپذیری بالایی تجربه کرده اند. درحالیکه شهرستان های نواحی مرزی به ویژه مناطق غرب، شمال غرب و جنوب شرق با مهاجر فرستی بالایی روبرو بوده اند. هماهنگ با این الگو، نتایج توزیع فضایی جریان مهاجرت داخلی نیز نشان داد که الگوهای اقامت کشور طی دوره ها مورد بررسی همواره از سوی شهرستان های کم تراکم به سمت مناطق پرتراکم بوده است و تنها در دوره 90-1385 مهاجرت با شدت ضعیفی روند معکوس داشته است. بر این اساس، مهاجرپذیری شهرستان های بزرگ کشور همچنان در حال افزایش است که در صورت تداوم این جریان، مقاصد مهاجرتی با تشدید مشکلات زیرساختارهای رفاهی و خدماتی، آلودگی های زیست محیطی، اشتغال کاذب و ... روبرو خواهند شد.
تحصیلات، توسعه و مهاجرت های داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل های نظری و شواهد تجربی بیانگر رابطه پیچیده، چندوجهی و متقابل تحصیلات و مهاجرت است. در ایران، مهاجرت داخلی نقش زیادی در پویایی و جابه جایی افراد تحصیل کرده و سرمایه انسانی دارد، و در مقابل، تحصیلات نیز نقش مهمی در تصمیم گیری و اقدام به مهاجرت افراد دارد. هدف این مقاله بررسی تأثیر تحصیلات بر مهاجرت های بین شهرستانی در بسترهای مختلف توسعه ای با استفاده از داده های سطح خرد (فردی) و سطح کلان سرشماری 1395 می باشد. نتایج نشان داد موازنه مهاجرت بین شهرستانی در دوره 95-1390 در سه چهارم شهرستان های کشور منفی بوده است. همچنین، نتایج بیانگر رابطه مثبت تحصیلات دانشگاهی با میزان خالص مهاجرت بین شهرستانی است. البته، رابطه تحصیلات دانشگاهی با میزان خالص مهاجرتی، در بسترهای مختلف توسعه ای متفاوت بدست آمد؛ در شهرستان های کمتر توسعه یافته، نسبت بالای جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی منجر به موازنه مهاجرتی منفی بیشتر شده است. در مقابل، در شهرستان های توسعه یافته، نسبت بالای جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی با موازنه مثبت مهاجرتی بیشتر همراه است. علاوه بر این، نتایج تحلیل داده های فردی نشان داد که شدّت مهاجرت با افزایش سطح تحصیلات بطور معناداری افزایش می یابد. به طوری که، شاخص شدّت مهاجرتی برای افراد با تحصیلات دکتری حدود ده برابر افراد بی سواد بوده است. از اینرو، در موازنه مهاجرتی، شهرستان های توسعه یافته سرمایه انسانی بیشتری بدست آورده و در مقابل شهرستان های توسعه نیافته، جمعیت تحصیل کرده دانشگاهی و سرمایه انسانی شان را از دست می دهند. تداوم چنین وضعیتی منجر به تشدید نابرابری های اجتماعی منطقه ای در کشور می شود.