مطالب مرتبط با کلیدواژه

بند قیدی


۱.

وقتی منفی مثبت است: بررسی ساخت نفی تهی در فارسی همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفی تهی بند قیدی وجهیت معرفتی تماس زبانی گویش همدانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۱۲
در این مقاله به یک ویژگی ساختاری در فارسی همدانی می پردازیم. در این گویش، جملاتی وجود دارند که نشانه منفی بر روی فعل قرار دارد، اما معنای منطقی جمله منفی نیست. در مطالعات رده شناختی این ساخت را ساخت نفی تهی می نامند. با استفاده از پیکره گفتاری گویش همدانی، نشان داده ایم که این ویژگی در برخی بندهای قید زمان، و نیز برای بیان عمل غیرمنتظره و شکایت و ابراز تاسف در بندهای وابسته قیدی به کار می رود. پس از تعیین جایگاه این ساخت ها در مطالعات رده شناختی، سعی در تبیین وجود این ویژگی پرداخته ایم. ابتدا نشان داده ایم که این ساخت در واقع نوعی وجهیت معرفتی را در فارسی همدانی نشان می دهد، که بر عدم قطعیت، عدم امکان و عدم تمایل از سوی گوینده اشاره دارد. همچنین دلیل وجود این ساخت در فارسی همدانی، و نبود آن در فارسی گفتاری (تهرانی)، در این نکته نهفته است که گویش همدانی، این ویژگی را در تماس با زبان ترکی قرض گرفته است.
۲.

اشتقاق نحوی یکسان در بندهای موصولی و قیدی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: بند قیدی بند موصولی گروه حرف اضافه ای قید پیوند حرف ربط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۶۶
بند قیدی یکی از انواع بندهای پیرو در جملات مرکب است که برخلاف بندهای پیرو متممی و موصولی کمتر مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است. تشابه رفتار نحوی بندهای موصولی و قیدی در زبان انگلیسی، باعث شده پژوهشگران هر دو بند را محصول فرایند حرکت یک عملگر بدانند. در فارسی اگرچه رفتار نحوی بندهای موصولی و قیدی مشابه است، اما هیچ کدام محصول فرایند حرکت نیستند چراکه محدودیت های موضعی ناظر بر حرکت و مداخله در آنها دیده نمی شود. بندهای موصولی فارسی، محصول تولید درجا هستند، یعنی موصوف از ابتدا در شاخص گروه حرف تعریف، «-ی» در هسته، عملگر موصولی در شاخص گروه متمم ساز، و همچنین یک عنصر هم نمایه با موصوف و عملگر (از جنس شکاف یا ضمیر سایه) در بند تولید می شود. مسئله پژوهش حاضر، امکان کاربست تحلیل مشابهی برای بندهای قیدی است. چالش های پیشِ رو یکی مسئله نبود «-ی» در هسته گروه حرف تعریف بعضی از بندهای قیدی و دیگری مسئله نبود شکاف یا ضمیر سایه در هیچ کدام از بندهای قیدی است. این در حالی است که براساس سلسله مراتب حضور ضمیر سایه، اتفاقا هنگام موصولی سازی در مراتب پایین تر (از جمله افزوده ها) درج ضمیر سایه اجباری است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دلیل نبود این ضمیر در بعضی بندهای قیدی زمانی و شرطی، این است که موصولی سازی درون این بندها از داخل گروه های حرف اضافه ای انجام می شود و در صورتی که شرایط خاصی برقرار باشد، کل گروه حرف اضافه ای درون بند به قرینه گروه حرف اضافه ای بیرونی حذف می شود. در مورد سایر بندهای قیدی که موصوف بند موصولی آنها «این» است، با بندهای موصولی غیرتحدیدی ای سروکار داریم که موصوفشان با عنصری درون بند که یک موضوع رویدادی است، هم نمایه است. از آنجایی که این عنصر در یکی از فرافکن های نقشی قرار دارد، ظاهر امر چنین است که این بندها فاقد شکاف یا ضمیر سایه هستند. اتفاقا در همین دسته از بندهای قیدی است که هسته گروه حرف تعریف تهی است. دلیل این امر معرفگی موصوف و غیرتحدیدی بودن بند موصولی است. بخش آخر این پژوهش نشان می دهد که داده های زبان فارسی این فرضیه را تأیید می کنند که تمامی بندهای قیدی گروه های حرف اضافه ای هستند. برخلاف انگلیسی، زبان فارسی این حرف اضافه و عنصر اسمی همراه آن را معمولا آشکارا ظاهر می کند. عنصر اسمی مذکور به بیانی دقیق تر همان گروه حرف تعریفی است که موصوف بند موصولی در شاخص آن قرار دارد و هسته ی آن یک بند موصولی را به عنوان متمم خود می پذیرد.