مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
فرآیند رتبه بندی تفسیری
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۹
۵۹-۳۱
حوزه های تخصصی:
با تغییر رویه های زیست محیطی و افزایش سطح آلایندگی های محیطی، حرفه حسابرسی بیش از پیش مورد توجه نهادهای ذی ربط به منظور جلوگیری از خسارات محیطی در دهه اخیر قرار گرفته است. به طوری که با افزایش سطح الزامات و تبیین آیین نامه های اجرایی در سال های اخیر تلاش شده است تا ماهیت تازه ای به فلسفه حسابرسی همسو با مسئولیت های حرفه ای و تخصصی، ارائه دهند تا بر عملکردهای زیست محیطی شرکت ها تمرکز نمایند و با واکاویی در ابعاد و محتوایی فرآیندهای افشاء شده، نسبت به کنترل و کاهش آلایندگی های زیست محیطی ایفای نقش نمایند. هدف این پژوهش ارزیابی تفسیری پیامدهایِ حسابرسی زیست محیطی در شرکت های بازار سرمایه می باشد. روش شناسی این پژوهش ترکیبی است، به طوری که در بخش کیفی ابتدا پیامدهای حسابرسی محیط زیست به عنوان مبنای تحلیل مشخص شد و سپس براساس تحلیل دلفی، حدِ اجماع نظری تعیین شد تا چارچوب نظری پژوهش ارائه گردد. در بخش کمی نیز از تحلیل رتبه بندی تفسیری استفاده شد. در این تحلیل هدف تعیین مهم ترین پیامدِ حسابرسی محیط زیست در بازار سرمایه بود. نتایج پژوهش از وجودِ ۷ پیامدِ حسابرسی محیط زیست از طریق تحلیل فراترکیب حکایت داشت که طی دو راند دلفی، این مولفه ها تأیید شدند. نتایج در بخش کمی نشان داد، درصدِ تاثیرگذاری پیامدِ اثربخشی در ارزیابی سطح ریسک های زیست محیطی نسبت به بقیه پیامدهای حسابرسی زیست محیطی بالاتر است که به معنای آن است که با تمرکز بر توسعه ی حسابرسی محیط زیست می توان انتظار داشت با اثربخشی سطح ریسک های زیست محیطی، قابلیت های تحلیل عملکردهای شرکت ها از نظر آلایندگی های محیط زیست افزایش یابد.
ارزیابی مبتنی بر فرآیند رتبه بندی تفسیری (IRP) پیامدهای گزارشگری سرمایه فکری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
281 - 300
حوزه های تخصصی:
با تغییر شرایط بازارها، انتظارات نهادهای نظارتی ایجاد توازن اطلاعاتی در راستای حفظ منافع ذینفعان به صورت پایدار می باشد. لذا مباحثی همچون اجتناب از آسیب به محیط زیست؛ حفظ و حراست از حقوق منابع انسانی، همچنین احترام به منافع آیندگان بخش مهمی از کارکردهای گزارشگری پایدار شرکت ها می تواند تلقی گردد. گزارشگری سرمایه فکری پایدار به عنوان یک موضوع نوظهور در دانش حسابداری، با درک دغدغه های مطرح شده به دنبال ملموس نمودن دارایی های نامشهود به عنوان بخش مهمی از افشاء اطلاعات شرکت ها محسوب می شود. لذا هدف این پژوهش ارزیابی پیامدهای گزارشگری سرمایه فکری پایدار می باشد. روش شناسی این پژوهش ترکیبی بود، به طوریکه در بخش کیفی ابتدا پیامدهای گزارشگری سرمایه فکری پایدار به عنوان مبنای تحلیل مشخص شد و سپس براساس تحلیل دلفی، حدِ اجماع نظری تعیین شد تا چارچوب نظری پژوهش ارائه گردد. در بخش کمی نیز از تحلیل رتبه بندی تفسیری استفاده شد. در این تحلیل هدف تعیین مهمترین پیامدِ گزارشگری سرمایه فکری پایدار در بازار سرمایه بود. نتایج پژوهش از وجودِ شش پیامدِ گزارشگری سرمایه فکری پایدار از طریق تحلیل فراترکیب حکایت داشت که طی دو راند دلفی، این مولفه ها تأیید شدند. نتایج در بخش کمی نشان داد، درصدِ تاثیرگذاری پیامدِ دانش گراییِ پایدار نسبت به بقیه پیامدهای گزارشگری سرمایه فکری پایدار بالاتر است که به معنای آن است که توسعه ی دارایی های نامشهود و سنجش آن ها می تواند به دانش گرایی پایدار شرکت در افشاء اطلاعات منجر شود.
بسط نظریه ماتریس تفسیری شهروند شرکتی جهت ارزیابی اثربخشی کارکردهای سبز حسابرسان داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۱
۱۲۸-۹۸
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های توسعه در بازارهای مالی، کارکردهای حسابرسی داخلی است که می تواند زمینه پایداری سبز شرکت ها را تقویت نماید و از این طریق مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها در برابر انتظارات ذینفعان توسعه بخشد. هدف این پژوهش بسط نظریه ماتریس تفسیری شهروند شرکتی جهت ارزیابی اثربخشی کارکردهای سبز حسابرسان داخلی می باشد. این پژوهش به لحاظ روش شناسی توسعه ای و از طریق ماهیت ترکیبی نسبت به جمع آوری داده های پژوهش اقدام نموده است. لذا ابتدا نسبت به جمع آوری داده های پژوهش به صورت فراترکیب اقدام می شود تا سپس از طریق تحلیل دلفی پایایی ابعاد شناسایی شده مورد ارزیابی قرار گیرد. در نهایت در بخش کمی تلاش می گردد تا از طریق فرآیند رتبه بندی تفسیری نسبت به ارزیابی اثربخشی کارکردهای سبز حسابرسی داخلی از طریق بسط نظریه شهروند شرکتی اقدام لازم صورت گیرد. نتایج در بخش کیفی، از وجود ۱۵ پژوهش تأیید شده و تعیین ۸ بعد کارکرد سبز حسابرسی داخلی برمبنای رویکرد شهروند شرکتی حکایت دارد که طی دو مرحله تحلیل دلفی سطح پایایی مؤلفه ها با مفهوم حسابرسی داخلی شهروند شرکتی مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس نتایج بخش کمی مشخص شد، درصد تأثیرگذاری بعد افشاء رعایت حدود الزامات محیط زیست نسبت به سایر ابعاد کارکردهای سبز حسابرسی داخلی شهروند شرکتی در سطح بازار سرمایه بیشتر است که نشان دهنده ی این موضوع است که، رعایت حدود الزمات محیط زیست به عنوان یک عملکرد حسابرسی داخلی مبنای قابل اتکاء تری برای توسعه پایدار شرکت ها تلقی می گردد. در تحلیل نتیجه ی کسب شده باید بیان نمود، نقش حسابرسان داخلی در راستای نظریه شهروند شرکتی در برابر ذینفعان رعایت الزامات و اختیاراتی است که نهادهای بالادستی در بازار سرمایه و استانداردهای گزارشگری مالی تدوین نموده اند و پایبندی به آن می تواند ضمن افزایش سطح شفافیت های گزارشگری مالی در حوزه های مختلف به ویژه محیط زیست، به ارتقای سطح هنجارهای زیست محیطی و فرهنگ گزارشگری سبز در شرکت کمک نماید.
ارزیابی استعاره های توسعه ی ظرفیت های بلوغ در حسابرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۱
۲۰۵-۱۷۸
حوزه های تخصصی:
بلوغ به عنوان بخشی از فرآیندهای تجربی و دانش افزایی در هر حرفه ای محسوب می شود که می تواند زمینه ی انجام وظایف اثربخش را برای متصدی حرفه ایجاد نماید. هدف این پژوهش ارزیابی استعاره های توسعه ی ظرفیت های بلوغ در حسابرسان می باشد. روش شناسی پژوهش توسعه ای و ترکیبی بود. زیرا چارچوبِ نظری منسجمی در خصوصِ ارزیابیِ استعاره های توسعه ی ظرفیت های بلوغ در حسابرسان وجود نداشت و این پژوهش از طریق گرندد تئوری ابتدا نسبت به تعیین ابعاد پژوهش اقدام نمود. سپس از طریق تحلیل دلفی نسبت به تعیین پایایی ابعاد شناسایی شده اقدام شد تا در بخش کمی پژوهش، از طریق فرآیند رتبه بندی تفسیری، نسبت به اولویت بندی تأثیرگذارترین بُعد ظرفیت بلوغ در حسابرسان اقدام شود. جامعه هدف در بخش کیفی ۱۲ نفر از متخصصان دانشگاهی بودند که چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ تجربی، خبره تلقی می شدند. فرآیندِ انتخاب افراد شیوه ی نمونه گیری نظری براساس دانش تجربی در حرفه حسابرسی بود. اما جامعه هدف در بخش کمی ۲۲ نفر از حسابرسان دارای تجربه بیش از ۵ سال سابقه حرفه ای بودند که براساس تجربه های کاری و سطح دانش فنی و تخصصی از طریق نمونه گیری غیراحتمال انتخاب شدند. نتایج پژوهش در بخش کیفی از وجودِ ۳ مقوله و ۶ مولفه و ۳۴ کد مفهومی حکایت دارد که کارکردِ ظرفیت های بلوغ در حسابرسان را در قالبِ یک مدل پکپارچه ۶ بُعدی بسترسازی نموده است. همچنین نتایج در بخش کمی نشان داد درصدِ تاثیرگذاری کارکردچشم انداز حرفه ای نسبت به بقیه کارکرد استعاره های بلوغ حرفه ای در حسابرسان بالاتر است که به معنای آن است که توسعه ی ظرفیت های بلوغ حرفه ای در حسابرسی وابسته به چشم اندازهایی است که حرفه حسابرسی می بایست با ایجاد امید به آینده در حرفه باعث گردد تا حسابرسان نسبت به انجام وظایف شغلی خود با دید بازتری مسئولانه اقدام نمایند.
ارائه الگویی برای حسابداری شنیداری و ارزیابی ابعاد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش حسابداری با گذشت زمان همسو با تغییرات اجتماعی از شکل صرفاً اثبات گرایانه به سمت تعامل گرایی حرکت نموده است و ظهور دیدگاه هایی همچون روایتگری در حسابداری و یا زبان گزارشگری نتیجه وجود چنین تغییرات در این حرفه می باشد. حسابداری شنیداری به عنوان یکی از نوظهورترین ابعاد این دانش به دنبال ایجاد چشم اندازهایی از حسابداری آینده می باشد تا براساس آن بتواند ظرفیت های پاسخگویی به انتظارات و نیازهای اطلاعاتی را بهبود بخشد. لذا هدف این مقاله ارائه الگو الزامات توسعه حسابداری شنیداری و ارزیابی ابعاد آن در شرکت های بازار سرمایه براساس فرآیند رتبه بندی تفسیری می باشد. در این مقاله که به لحاظ روش شناسی ترکیبی بود ابتدا از طریق غربالگری محتوایی نسبت به تعیین الزامات توسعه حسابداری شنیداری در حد فاصل پژوهش های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۲ اقدام نمود. با تعیین ۱۰ پژوهش اولیه، ارزیابی انتقادی با کمک ۱۴ نفر از خبرگان حسابداری انجام شد و در نهایت ۷ بعد از الزامات توسعه حسابداری شنیداری تعیین گردید. در ادامه نسبت به تعیین پایایی این ابعاد از طریق تحلیل دلفی اقدام شد. در بخش کمی پژوهش نیز با کمک ۲۰ نفر از مدیران مالی و روسای حسابداری شرکت های بورس اوراق بهادار تهران نسبت به انجام فرآیند رتبه بندی تفسیری اقدام شد. نتایج پژوهش نشان داد، میزان تاثیرگذاری مولفه ی توسعه سیستم های اطلاعات مالی به عنوان مبنای حسابداری شنیداری نسبت به بقیه مولفه های الزامات حسابداری شنیداری بالاتر می باشد، که به معنای آن است که حسابداری شنیداری جهت شناخت انتظارات برآمده از بسترهای اجتماعی می بایست سیستم های فناوری اطلاعات مالی را تقویت نماید تا بتواند به انتظارات اطلاعاتی ذینفعان پاسخ متناسب و قابل اتکاء ارائه دهد
ساختاردهی سیستمی عوامل مؤثر بر چابکی در فرآیندهای کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
182 - 210
حوزه های تخصصی:
مقدمه و اهداف: امروزه سازمان ها تغییرات و بحران های پیچیده و غیرقابل پیش بینی را پیرامون خود تجربه می کنند. در این شرایط به منظور دستیابی به نوآوری و شرایط بهینه در محیط های پیچیده، رفتن به سمت راه حل های منعطف و چابک ضروری به نظر می رسد که یکی از زمینه های بهبود این مسئله در رابطه با مفهوم مدیریت فرآیندهای کسب وکار، پرداختن به حوزه چابکی فرایندهای کسب وکار و در شرایط پیچیده و پویا است. در این راستا هدف اصلی این مطالعه، ساختاردهی سیستمی به مسئله چابکی در فرآیندهای کسب وکار است که یکی از مهم ترین الزامات آن، استفاده از رویکردهای تحقیق در عملیات نرم در راستای ساختاردهی سیستمی به مسئله است.روش ها: در این پژوهش ابتدا با استفاده از گام های تکنیک فراترکیب و سپس به کمک ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته، 18 نفر از خبرگان که از استادان دانشگاه و صاحب نظران فعال در حوزه مدیریت فرآیندها و همچنین افرادی که دارای سوابق تجربی در حوزه های مرتبط با بهبود نظامات و فرآیندهای کاری در سازمان های مختلف بودند، انتخاب شدند که انتخاب آن ها از طریق روش غیرتصادفی هدفمند و به روش گلوله برفی صورت گرفت. در گام بعدی پژوهش برای تبیین الگوی ارتباطات مدیریت فرآیندهای سازمانی چابک از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شده که با ابزار پرسشنامه داده های مرتبط جمع آوری شدند. درنهایت داده های مده از طریق پرسشنامه به روش فرآیند رتبه بندی تفسیری (IRP) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: مبتنی بر پاسخ به سؤال های مطرح شده در این پژوهش، ابتدا پس از طی مراحل فراترکیب و تکمیل داده های موردنیاز از طریق تعامل با خبرگان، چارچوبی کلی از تعداد 17 متغیر اصلی به دست آمد. مؤلفه های چارچوب اصلی پیشنهادی شامل فرهنگ متناسب، رهبری فرایندها، حاکمیت فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و ساختار سازمان به عنوان عوامل توانمندسازهای سیستم، قابلیت استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، پایداری خلاق، قابلیت سازگاری پویا، قدرت یادگیرندگی سازمانی و درک و شناخت محیطی به عنوان قابلیت ها و توانمندی های سیستم، کنترل و پایش مستمر فرایندها، مدیریت کیفیت فرایند، یکپارچه سازی مدیریت دانش با فرایندهای سازمان و کارآمدسازی اجزای چرخه عمر مدیریت فرایند به عنوان کنش ها و اقدامات اساسی و درنهایت ارتقای شاخص های کمّی و کیفی به عنوان پیامد سیستم هستند. در ادامه با توجه به چارچوب مفهومی ISM شاخص های توانمندساز و توانمندی در قالب چهار سطح طبقه بندی شدند. در گام بعدی از طریق فرآیند رتبه بندی تفسیری، شاخص ها اولویت بندی شدند. با توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش و بر اساس ISM مؤلفه ی زیرساخت فناوری، به عنوان یک توانمندساز مهم در بالاترین سطح در نظر گرفته شد. طبق این تحلیل، فناوری اطلاعات با نفوذی که بر همه متغیرها از جمله فرهنگ فرآیندی، نیروی انسانی و ساختار متناسب سازمان دارد، باعث تقویت روحیه یادگیری و تحول، کار گروهی و مشارکتی در سازمان و ایجاد زمینه رشد مستمر کارکنان را فراهم می آورد؛ همچنین با توجه به یافته های فرایند رتبه بندی تفسیری، رهبری فرآیندها در اولویت اول قرار گرفت.نتیجه گیری: نتایج نشان داد زیرساخت فناوری اطلاعات به عنوان متغیر مهمی در درون سیستم چابکی فرایندهای کسب وکار باید مدنظر قرار گیرد. از طرفی با توجه به متغیرهای عملکردی برون سیستمی مورد انتظار از پیاده سازی سیستم چابکی در مدیریت فرآیندها، مؤلفه رهبری فرآیندها بر اساس تمامی متغیرهای عملکردی مورد انتظار (به جز کسب مزیت رقابتی) بر توانمندساز زیرساخت فناوری تسلط دارد؛ بنابراین سازمان هایی که خواهان چابک سازی در سیستم مدیریت فرآیندهای خود هستند، باید در مرتبه اول به ویژگی های رهبری در فرآیندها توجه داشته باشند. پس از آن، نتایج نشان داد که درک و شناخت محیطی، نیروی انسانی آگاه و شایسته، بُعد یادگیرندگی سازمان، ساختارهای اقتضایی و متناسب، حاکمیت، استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، زیرساخت فناوری، سازگاری پویا، فرهنگ و پایداری خلاق به ترتیب در اولویت های بعدی باید مدنظر قرار گیرند.