مطالب مرتبط با کلیدواژه

فولکوریک


۱.

رویکرد هنر، اخلاق در فرهنگ فولکوریک (محاوره ای)

تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۵۶
ادبیات عامیانه، ادبیات مردمی و ادبیات قومی است که از آن به عنوان ادبیات یا فرهنگ فولکوریک یاد می شود. ادبیات عامیانه پاسدار پهنه ایران باستان و ادامه دهنده جان بخش جانان ایرانیان بوده است. فرهنگ مردمی شامل فضایل عقلانی و فضایل اخلاقی است. فضایل عقلانی بیشتر از راه یادگیری و آموزش لفظی و تجربی کسب می شوند و رشد می کنند. از این رو مستلزم زمان و تجربه هستند. ارسطو تفکر انسانی را به سه بخش تقسیم می کند: تفکر نظری (تئورتیکا)، تفکر عملی (پرکتیکا) و تخیل (پوئتیکا). در بینش فردوسی، هنر به معنای، خوب انجام دادن، توانایی و نیکویی و خوبی، فضیلت، مهارت، خرد و اخلاق است و کاربرد آن در ادب باستانی ایران، در محاورات مردم معمول و مقصود، و خالی از کاربرد فنی امروزین بوده است. نفوذ در رخنه فضای مجازی در کج سلیقگی استفاده کنندگان کم سواد خود نمی تواند زخمی بر پیکر زبان محاوره ای بزند. زیرا، کوشش هنرمندان هنرپرور و اخلاق گرایان با اخلاق که به حفظ ارزش های زبانی اهمیت می دهند، جوهره کلام را به سفر بیان روزمره یاری می دهند و ازهم گسیختگی را چاره اندیشی می کنند. هر قوم و هر مردمی در هر جایی ویژگی های خاص خود را دارا هستند که در مقطعی از تاریخ بنا برحسب رویداد، یا اتفاق روزمره ای متل ها، داستان ها و یا اشعاری را دارند که در واقع هر کدام منشا و سرچشمه ای خاص دارد. پاس داشتن آنها، همچنان که در طول تاریخ در ذهن ها و زبان های اقوام، زبان به زبان چرخیده و کار برد داشته است، نیاز است امروز نگهداری شود. مطالب پژوهشی با توصیف و تحلیل گردآوری شدند، نشان از دستاوردهای پربار فرهنگ فولکوریک دارند.
۲.

بررسی جایگاه فرش در ادبیات داستانی (بچه های قالیبافخانه اثر هوشنگ مرادی کرمانی)

کلیدواژه‌ها: قالی ادبیات داستانی هوشنگ مرادی کرمانی بچه های قالیبافخانه فولکوریک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۵۲
فرش دستباف یکی از هنرهای ایران است که از دوران بسیار دور و کهن مورد استفاده مردم بوده است. در طی قرن های متمادی، فرش به مرور زمان، به زندگی، فرهنگ، داستان وارد شده است. در دوران معاصر، نویسنده داستان های بومی، به نام هوشنگ مرادی کرمانی، داستانی از هنر قالیبافی کرمان به نام "بچه های قالیبافخانه" را نوشته است. بدین منظور سوال های پژوهش عبارتند از: آیا در داستان بچه های قالیبافخانه، به ویژگی های ظاهری و مسائل و مشکلات مربوط به آن اشاره شده است؟ آیا پیشه و حرفه قالی، محوریت اصلی در داستان را بر عهده دارد؟ ضرورت و رسالت این پژوهش، بررسی ابعاد مختلف جایگاه قالی در داستان بچه های قالیبافخانه هوشنگ مرادی کرمانی است که می توان گفت کمتر و یا اصلا به آن پرداخته نشده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی است که از طریق گردآوری اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است. در نتایج این پژوهش به جایگاه فرش در ابعاد مختلف (اصطلاحات قالیبافی، فضای کارگاه، طرح و نقش قالی، شرایط و وضعیت قالیبافخانه، دستمزد قالیباف، جایگاه فرهنگی فرش، رنگ های استفاده شده در قالی و ...) مورد بررسی قرار گرفته است. که نتیجه پژوهش نشان می دهد، در یکی از داستان های مذکور، به طرح قالی کرمان اشاره شده و در هر دو داستان انواع رنگ های رایج قالی کرمان، در آن زمان را بیان کرده است. و قالی محوریت اصلی داستان را بر عهده دارد و داستان های فرعی دیگر با آن ترکیب شده اند و شالوده کلی داستان را تشکیل داده اند.