مطالب مرتبط با کلیدواژه

دولت اقتدارگرا


۱.

نظارت پیشگیرانه دولت؛ تقابل امنیت و آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امنیت آزادی نظارت پیشگیرانه دولت اقتدارگرا دولت لیبرال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل امنیت
  2. حوزه‌های تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل دولت – ملت
تعداد بازدید : ۲۵۳۱ تعداد دانلود : ۱۴۰۴
نظارت پیشگیرانه دولت با رویکردی به تقابل میان امنیت و آزادی محور نوشتار پیش رو است. بر اساس الگوی ارائه شده توسط نگارندگان، می توان نظارت پیشگیرانه را به دودسته اقتدارگرا و لیبرال تقسیم و فضاها و حدومرز آن را بر این اساس تحلیل و تبیین کرد. در دولت های اقتدارگرا، چارچوب تعریف شده ای برای نظارت پیشگیرانه وجود ندارد و اختلاط مفهوم امنیت دولت با امنیت ملت، تنزل امنیت دولت به امنیت حزب حاکم و نبود تفکیک میان حوزه های عمومی و خصوصی شهروندان، دولت را مجاز به نظارت پیشگیرانه اقتدارگرا می کند. در دولت های بنیان یافته بر اساس مبانی فکری لیبرالیسم، یکی از مؤلفه های امنیت، آزادی است؛ بدین ترتیب مرزهای درهم تنیده شده ای بین امنیت انسان و آزادی او وجود دارد. باوجود پیش فرض گفته شده، چالش اصلی، فاصله بین مفهوم ذهنی آزادی و تقدم آن بر امنیت دولت در نظرگاه شهروندان و همچنین دولت و واقعیت های موجود است. اگرچه در دولت های لیبرال برخلاف شکل اقتدارگرای این نهاد، اِعمال نظارت به منظور پیشگیری از جرم، محدود و منحصر به شرایط استثنائی است، با گسترش فنون نظارت پیشگیرانه، این مدل از نظارت به حوزه های وسیعی از زندگی شهروندان رسوخ کرده است، اما باید دید که دستاویز استفاده از این روش ها چه خواهد بود. موافقت مردم در مواقع خطر که دولت آن را مهم جلوه می دهد، به گسترش حیطه های نظارت به تأثیر از اندیشه های عوام گرا و همچنین تمایل دولتمردان به استفاده از این ابزارها نیز نقض آزادی های مدنی را تشدید کرده اند. درمجموع، باوجود تهدیدهای امنیتی نوین، در برخی حوزه ها آمال دولت های لیبرال برای تحقق و تضمین آزادی رنگ باخته و اِعمال نظارت پیشگیرانه نه به عنوان تضمین گر آزادی، بلکه به یکی از وسیله های تحدید آزادی تبدیل شده است
۲.

دولت اقتدارگرا و گذار به دمکراسی در چین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دولت اقتدارگرا توسعه اقتصادی گذار به دموکراسی چین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۸۸
این مقاله به دنبال بررسی گذار به دموکراسی در چین بعد از اصلاحات موفق اقتصادی دهه 1980 می باشد. بسیاری از تئوریسین های مدرنیزاسیون طرفدار پیش شرط اقتصادی در گذار به دموکراسی باور داشتند توسعه اقتصادی پیش شرط دمکراتیزاسیون می تواند باشد ولی در چین با وجود موفقیت های اقتصادی و اجتماعی گذار به دموکراسی بر مبنای مدل مورد نظر آنها رخ نداده است. اینکه چه عواملی باعث شده است که تئوری مدرنیزاسیون در گذار به دموکراسی با پیش شرط اقتصادی در چین تحقق پیدا نکند، بایستی در موقعیت دولت و جامعه جستجو کرد. روش تحقیق این مقاله مطالعه موردی با بررسی موقعیت و نقش نهادهای سنتی و لنینستی در گذار به دموکراسی با توجه به فراهم شدن پیش شرط های اقتصادی و اجتماعی گذار به دموکراسی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد که با وجود برخی پیشرفت ها در دمکراتیزاسیون مانند انتخابات محلی توسط مردم بعد از اصلاحات دهه 1980م، میراث نهادی سنتی چین باستان (فرهنگ کنفوسیوس) مبتنی بر نظم سلسله مراتبی بورکراتیک، شایسته سالاری و جامعه هماهنگ، نهادسازی لینینستی بعد از انقلاب مائو مبتنی بر انحصار قدرت در اختیار حزب کمونیسم و ضرورت توسعه اقتصادی، رفاه عمومی و ثبات سیاسی به عنوان اولویت مردم زمینه تضعیف جامعه نسبت به دولت اقتدارگرا در چین شده و امکان گذار به دموکراسی در چین از پائین را با وجود تغییر ساختارهای اقتصادی و اجتماعی تضعیف کرده است.