مطالب مرتبط با کلیدواژه

ارجاع متقابل


۱.

ارجاع متقابل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ارجاع متقابل مطابقه کلام پارامتر ضمیراندازی هسته نشانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۸۳
مطابقه را می توان رخدادی دانست که طی آن، کلمه ای مشخصه های صرفی ای می گیرد که از جای دیگر نشئت می گیرد، و این به معنای وضعیتی است که در آن، صورت هدف دارای نشانه های دستوری ای است که توسط ناظر نظارت می شود. از سوی دیگر، ارجاع متقابل (در خصوص نشان دار شدن فعل) را غالباً می توان، در مورد زبان های ضمیرانداز، برای سازوکاری به کار برد که از رهگذر آن، فعل با عناصری مقید نشان دار می شود تا موضوع های خود را بیان کند. این فعل به تنهایی می تواند بیانگر موضوع هایش باشد، زیرا از لحاظ تصریف غنی است. ازآنجاکه فارسی نیز، به عنوان زبانی ضمیرانداز، دارای ویژگی های مذکور است، پس قاعدتاً این عنوان را می توان برای نظام فعلی فارسی معیار به کار برد؛ اما ظاهراً ارجاع متقابل، در این کاربرد، در زبان فارسی، به طور فنی و جامع بررسی نشده است و در عوض، معمولاً اصطلاح مطابقه در این مورد به کار می رود؛ بنابراین، این پژوهش بر آن شد تا با بررسی 43 فیلم نامه فارسی (معیار، گونه محاوره ای) دریابد: آیا می توان اصطلاح ارجاع متقابل را برای وضعیت رده شناختی نظام مطابقه فعل فارسی نیز به کار برد؟ اجزای ارجاع متقابل و شروط حاکم بر آن چیست؟ آیا برای اصطلاح مزبور می توان حوزه ای مناسب معرفی کرد؟ در این راستا، مطالعه حاضر، در چارچوب رده شناختی، بر مبنای آرای سیویرسکا و بیکر (2005) و کوربت (2006)، اجزای ارجاع متقابل فعل، شروط حاکم بر آن و حوزه فنی مربوط به آن را معرفی کرده و برای انتخاب از میان دو اصطلاح ارجاع متقابل و مطابقه، پیوستاری دوسویه ارائه داده است. 
۲.

ارجاع متقابل و مطابقه: دو سازوکار متفاوت در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارجاع متقابل مطابقه مفعولی شناسه پی بست ضمیری شرط نفوذناپذیری فاز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵ تعداد دانلود : ۶۹
در خصوص ارجاع متقابل در زبان فارسی، آراء مختلفی وجود دارد. برخی آن را مطابقه مفعولی در نظر گرفته اند (راسخ مهند 1384) و برخی از آن با عنوان نمایه سازی مفعول نام برده اند (بهرامی و رضایی1392). حتی در مطالعات صورت گرفته در سطح جهانی نیز مرز مشخصی میان مطابقه و ارجاع متقابل تعریف نشده است؛ برای مثال سیویرسکا (1999) هر دو را مطابقه و هسپلمث (2015) هر دو را نمایه سازی موضوع می نامد. طبق نظر مطرح در سیویرسکا (1999) در زبان های دارای مطابقه فاعلی و مفعولی، حتی نشانگرهای مطابقه فاعلی نیز مسیر دستوری شدگی خود را به طور کامل طی نمی کنند و واژه بست باقی می مانند. در این جا تلاش می شود تا با بررسی داده های فارسی نشان دهیم اولاً شناسه های فارسی وندند در نتیجه زبان فارسی دارای مطابقه فاعلی دستوری است و پی بست های ضمیری به کار ارجاع متقابل می آیند و ثانیاً ارجاع متقابل و مطابقه، دو سازوکار متفاوت در فارسی هستند؛ ارجاع متقابل، برخلاف مطابقه، اختیاری است و با انگیزه های گفتمانی صورت می گیرد و از اصول و محدودیت های نحوی ناظر بر مطابقه پیروی نمی کند. در مقابل، مطابقه رابطه ای است نحوی و تابع شرط نفوذناپذیری فاز (چامسکی، 2001). تأمین نشدن این محدودیت، موجب برهم خوردن رابطه مطابقه و بدساختی جمله می شود.