معناشناسی رابطه «مالکیت » در قرآن کریم با تکیه بر نظریه استعاره مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مالکیت» رابطه ای یک سویه است که میان مالک و مملوک وجود دارد و در آن مملوک همواره قائم به مالک است. گستردگی بحث پیرامون این رابطه سبب شده است که دانشمندان علوم مختلف از دریچه های متفاوتی به آن بپردازند. یکی از علومی که می تواند در این زمینه راهگشا باشد، معناشناسی شناختی است که با کمک الگوهای شناختی زبان می تواند فرایند فهم این رابطه را تسهیل نماید. به نظر می رسد مالکیت در زبان قرآن از الگوی استعاری تبعیت می کند؛ الگویی که در آن، مفهومی عینی، ویژگی های خود را بر مفهومی انتزاعی منطبق می کند تا درک آن را تسهیل نماید. بدین منظور از چارچوب نظریه استعاره مفهومی برای تحلیل روابط مالکیت در زبان قرآن بهره برده شده است. هدف از به کارگیری استعاره مفهومی، سنجش و ارزیابی کارکردِ استعاری واژگان حوزه مبدأ در مفهوم سازی و توصیف حوزه انتراعی مالکیت در قرآن کریم می باشد تا از این رهگذر، از یک سو کارکرد شناختی و تبیینی استعاره را در درک رابطه مالکیت نشان دهد و از سوی دیگر فرایند ساخت معانی ثانوی و همچنین اَبعاد این رابطه انتزاعی را در قالب استعاره ترسیم نماید . برای دستیابی به این هدف، تمامی آیه ها با کلیدواژه های مربوط به مالکیت در واحد واژگانی و دستوری شناسایی، استخراج و در قالب نظریه استعاره مفهومی لیکاف و جانسون و در چارچوب زبان شناسی شناختی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و در نهایت با توجه به معانی واژگان و تفاسیر، مفهوم آیات مربوطه، تبیین و تحلیلِ شناختی به دست آمده ارائه گردیده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که استعاره ها کارکردی تبیینی دارند، نظامند هستند و بر پایه مجموعه ای از تجربیات بشر شکل گرفته اند؛ از جمله می توان به روابط تجربی، بنیان های فرهنگی اشاره کرد. با کشف لایه های معنایی جدید در پرتو استعاره مفهومی می توان به فهم دقیق تری از حوزه مفهومی مالکیت رسید که دستیابی به آن بدون بهره گیری از تحلیل شناختی امکان پذیر نیست.