بازنمایی ذهنیت قبیله گرایی سیاسی در توسعه نیافتگی: استان کهگیلویه و بویر احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه جزء ضرورت های نظام جهانی است تا جایی که نیل به پیشرفت و توسعه ازجمله دغدغه عمده حکمران های کشورهاست. برای ورود به توسعه باید افکار و ساختارهای ذهنیِ مانع توسعه اصلاح شوند و بر این مبناست که توسعه در تعارض با ذهنیت قبیله ای است. پژوهش حاضر با هدف کاوش فرآیند قبیله گرایی سیاسی و توسعه نیافتگی در استان کهگیلویه و بویر احمد صورت گرفته و از این رو از نظریه زمینه ای استفاده شده است. در این پژوهش مصاحبه شوندگان دوازده نفر از نخبگان علمی و پژوهشگران این حوزه در استان هستند. داده ها به صورت مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته به دست آمد و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد که نتیجه تحلیل آنها رسیدن به چهار مقوله محوری و یک هسته مرکزی است. مقوله های محوری عبارت است از: برجستگی ذهنیت قبیله گرایی، سیاست های ساختاری نامطلوب و بازتولید ذهنیت قبیله گرایی سیاسی، تضعیف مرزهای سیاسی و ظهور قبیله گرایی سیاسی، نقش متناقض گونه نخبگان سیاسی در فرایند توسعه. مقوله هسته عبارت است از: قبیله گرایی سیاسی، دافع و بازدارنده توسعه. یافته های پژوهش نشان داد بین قبیله گرایی سیاسی و توسعه یافتگی استان کهگیلویه و بویر احمد پارادوکس ها و کشمکش های متعدّدی وجود دارد و افزایش تمایل به قبیله گرایی سیاسی، موجب کاهش توسعه یافتگی در استان می شود؛ اما توسعه و افزایش آن در جامعه اثر های قبیله گرایی سیاسی را کمرنگ می کند و موجب از بین رفتن روحیه قبیله گرایی سیاسی می شود.