مطالب مرتبط با کلیدواژه

فردشدگی


۱.

جهت گیری های فرهنگی در فضای مجازی؛ پیمایش میزان و نحوه استفاده دانشجویان از فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییرات فرهنگی شبکه های اجتماعی سرمایه اجتماعی فردشدگی هویت اعتقادات مذهبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۳۶
هدف اصلی پژوهش این است تا همبستگی بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و تغییرات فرهنگی را در چهار حوزه «سرمایه اجتماعی» ، «اعتقادات مذهبی» ، «فرد شدگی» و «هویت» مشخص کرده و جهت تغییرات فرهنگی را با توجه به مدل ارزش های مادی و فرامادی اینگلهارت مشخص نماید. در این پژوهش علاوه بر مطالعه کتابخانه ای، از روش پیمایش نیز استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد میزان سرمایه اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط است و افرادی که از شبکه های اجتماعی استفاده بیشتری داشتند، سرمایه اجتماعی آنها در حال کم شدن است. در مورد «فرد شدگی» که فرد را به سوی کنش جمعی و آرمان های مشترکی چون حفظ محیط زیست یا ایجاد اجتماع های بشر دوستانه جهت می دهد، مشخص شد با افزایش استفاده از شبکه های اجتماعی میزن فرد شدگی نیز افزایش می یابد.در مورد «هویت» نیز یافته ها نشان می دهد با افزایش استفاده از شبکه های اجتماعی، میل به شفافیت هویت در کاربران در حال افزایش است. بر اساس نتایج تحقیق همچنین مشخص شد بین دو متغیر «اعتقادات مذهبی در شبکه های اجتماعی» و «میزان استفاده از شبکه های اجتماعی» رابطه معنا داری وجود ندارد. یافته های پژوهش در مورد «ارزش های مورد توجه در شبکه های اجتماعی» نیز نشان می دهد که کاربران به ارزش های فرامادی تصریح شده در مدل اینگلهارت تمایل بیشتری دارند. این یافته همسو با نتایج پژوهش های انجام شده در دیگر کشورها است و تمایزی بین کاربران ایرانی و دیگر کشورها در توجه به ارزش ها در فضای مجازی دیده نمی شود.
۲.

واکاوی مفهوم مدرنیته بازاندیشانه با چشم اندازی به مدرنیته ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرنیته بازاندیشانه مدرنیته مدرنیسم مدرنیته ایرانی فردشدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۱۲
در سپهر جامعه شناسی سیاسی مفهوم «مدرنیته بازاندیشانه» مفهومی نوپدید است که در دهه های اخیر در کانون توجه بسیاری از اندیشمندان جهانی قرار گرفته است، با وجود این، در ایران این مفهوم کمتر شناخته شده و تاکنون پژوهشی مستقل در تبیین اصول نظری آن صورت نگرفته است. «مدرنیته بازاندیشانه» نخستین بار از سوی اولریش بک مطرح شد و آنتونی گیدنز و اسکات لش برداشت های متفاوتی از آن ارائه کردند. با وجود این، یافته های این اندیشمندان در یک نقطه کانونی به هم پیوند میخورد و آن مفهوم «بازاندیشگی» است. این مفهوم نشان میدهد که چگونه مدرنیته متقدم یا کلاسیک دستخوش دگردیسی ماهیتی و شکلی شده و در نتیجه آن تجربه ما از امر مدرن را دگرگون کرده است. نوشتار حاضر میکوشد تا با استفاده از الگوی پارادایمی به دو پرسش کانونی پاسخ دهد: نخست آنکه اصول و بنیانهای نظری مدرنیته بازاندیشانه کدامند و دوم آنکه چگونه میتوان با بهره گیری از واقعیتهای نوین مدرنیته بازاندیشانه، مدرنیته ایرانی را بازخوانی کرد.