مطالب مرتبط با کلیدواژه

تهیت


۱.

خوانشی انتقادی از ماهیت امر اخلاقی در تفکر نیشیدا کیتارو (مکتب کیوتو)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اخلاق نقد کیتارو نیشیدا امر اخلاقی کیوتو تهیت امر خیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۳۲۵
در این تحقیق با رویکرد توصیفی تحلیلی و با ابزار تحلیل محتوای برخی از آثار نیشیدا کیتارو به بررسی انتقادی ماهیت امر اخلاقی در اندیشه های او می پردازیم. امر اخلاقی در تفکر نیشیدا مبتنی بر تعدادی گزاره های بنیادی فلسفی است. این ابتنا نیازمند تبیین است که بخشی از این تحقیق را به خود اختصاص می دهد. سوال اصلی این است که فعل خوب اخلاقی نزد نیشیدا چیست. در تفکر نیشیدا فعل اخلاقیِ خوب، فعلی است که به طور خودجوش از یک شخصیت متعادل برمی خیزد. فعل اخلاقی متصف به صفت اصیل و غیراصیل می شود. امر خوب اخلاقی فرد را به سمت وحدت می برد؛ وحدت با جهان هستی، خود راستین و دیگران. این میل به سمت دیگری و اتحاد با آن، هسته مرکزی یک باید اخلاقی است. مفاهیم وفاداری، عشق و مسئولیت پذیری نسبت به دیگران از این میل و نیرو برمی خیزد. امر و فعل خوب و اصیل گرایش به وحدت و مرکز دارد و شر اخلاقی به سمت کثرت گرایش دارد و از مرکز می گریزد. این مرکز بر یک بنیادِ متافیزیکیِ امر مطلق قرار دارد. این امر مطلق در نهان آدمی قرار دارد. فلسفه اخلاق نزد نیشیدا ماهیتی توصیفی دارد و فاقد بعد هنجاری به معنای اخصّ آن است. هدف نهایی این تحقیق نقد مبنایی و بنایی نیشیدا در ماهیت امر خیر است؛ در پایان، یک رویکرد انتقادی به اخلاق در فلسفه نیشیدا خواهیم داشت و آن را در مواجهه با چند پرسش قرار می دهیم.
۲.

امتزاج افق ها در نظریّه «فهمِ» بودیسم و «هرمنوتیکِ» اگزیستانسیالیستیِ هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک هایدگر بودیسم تهیت امتزاج افق ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۶
گفت وگوی میان هایدگر و فلسفه بودایی حول محورِ مفهومِ «فهمْ» در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفته است. هایدگر و مکاتب بودایی بر این که «انسان» بخشی از جهانِ پدیداری است اتّفاق نظر دارند. مواجهه با تائوئیسم و ذن بودیسم، هایدگر را به سمت و سوی فضایی فراتر از محدودیت های فهمْ سوق داد؛ فضایی که نه هرمنوتیکی یا پدیدارشناختی، بلکه شاعرانه و مبتنی بر مراقبه بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان گر آن است که از یک سو اندیشه اگزیستانسیالیتیِ هایدگر به نوعی با آموزه بنیادیِ پرَگْیاپارَمیتَه مبنی بر اینکه فرم (صورت)، تهی و تهی، فرم است واجد هم خوانی است. و اساساً قرابتِ این آموزه مَهایانیستی با دیدگاهِ هایدگر مبنی بر این که هستی و نیستی در عمل «همان» هستند بود که اندیشمندان مکتب کیوتو را مجذب اندیشه هایدگر کرد. از سوی دیگر، فیلسوفانِ معاصرِ هند نیز در توافق با فلسفه های بودایی و هایدگر، فهمْ را طبیعتِ ذاتیِ آگاهی دانسته و مهم ترین رکنِ دستیابی به آن را حذف موانعی که توسّط شرطی شدگی ایجاد می شود، لحاظ کردند. پژوهش با استفاده از رویکرد تطبیقی به انجام رسیده و داده های آن از طریق منابع کتاب خانه ای گردآوری شده و با روش توصیفی – تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.