مطالب مرتبط با کلیدواژه

فوئرباخ


۱.

رابطه ایمان و عشق: نقد و بررسی اندیشه های فوئرباخ در کتاب «جوهر مسیحیت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جوهر مسیحیت فوئرباخ عشق ایمان از خودبیگانگی فرافکنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۴ تعداد دانلود : ۷۱۹
کتاب «جوهر مسیحیت»، یکی از آثار برجسته فوئرباخ در زمینه دین پژوهی است. لزوم اهتمام ویژه به این اثر، به دو دلیل است: اولاً منبع اثربخشی در تأملات بسیاری از اندیشمندانِ ماتریالیست و منتقدِ دین بوده؛ ثانیاً فوئرباخ در این کتاب، منتقدانه به تحلیل آموزه های کلام مسیحی پرداخته و از قِبَل آن، اندیشه هایش را در مورد ادیان مطرح کرده است. پنداره تقابل عشق و ایمان در مسیحیت از مباحث اصلی کتاب «جوهر مسیحیت» است که مفاد آن تلویحاً به همه ادیان تسری داده می شود. فوئرباخ در آسیب شناسی وضعیت انسان مدرن، در ادعایی بی سابقه عامل اصلی «از خودبیگانگی»، «خشونت»، «واگرایی» و «رذایل اخلاقی» را کم اعتنایی ادیان به عشق فراگیر و نیز تأکیدشان بر ایمان دینی می پندارد. چالش اصلی پیش رو، ارزیابی همین ادعای فوئرباخ است و یافته ها نشان می دهند که تحلیل های وی در این کتاب به رغم کاستی ها، در مواردی تأمل برانگیز و بسیار چالشی هستند. البته انتقادات فوئرباخ متوجه جوهر و حقیقت دین نیست؛ بلکه او فقط تفاسیر و معرفت دینی را هدف نقد خود قرار می دهد.
۲.

تأملی بر مبانی نظری و اقوال فوئرباخ در کتاب «جوهر مسیحیت»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماتریالیسم دینی فوئرباخ جوهر مسیحیت نقد دین انسان گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مسئله پژوهش حاضر بر محور نقد مبانی فکری فوئرباخ در کتاب «جوهر مسیحیت» شکل گرفته است و از رهگذر نقل و تحلیل اقوالی از فوئرباخ در این کتاب، به نقد و نظر درباره آنها می پردازد. نظر به اهمیت و اثربخشی فوق العاده جوهر مسیحیت و ازآنجاکه اندیشه های فوئرباخ نقطه عطفی در سنت نقد دین بوده است، همچنین اندیشه های انسان گرایانه وی به مثابه آبشخور فکری خیلی از اندیشمندان و جریانات فکری در غرب ایفای نقش کرده اند، ما عملاً در خصوص آرای او با ضرورت نگاه انتقادی هرچه بیشتر و هرچه دقیق تر مواجهیم. یافته های پژوهش حاضر حکایت از این دارند که اظهارات فوئرباخ در کتاب «جوهر مسیحیت»، گرچه تأمل برانگیز و در پاره ای از موارد بیان واقعیت هستند، لیکن به خاطر آنکه دچار تناقض درونی، استقرای ناقص و بیان دلبخواهانه بدون ارائه شواهد عقلی متقن هستند، در معرض وصف عدم انسجام قرار دارند. بااین حال، کسانی چون فوئرباخ را می توان پیرایشگران سکولار دین نامید که نه با رویکردی مثبت، بلکه با هدف نفی معرفت دینی، دست به انتقاد زده اند. به سخن دیگر، می توان در مقام عمل، حاصل کار فوئرباخ را به موازات کار مصلحان راستین دینی، خدمت رسانی به دین دانست. بر بنیاد پژوهش حاضر، همچنین روشن می شود که باخ از منظری متفاوت، برای حل معضل دین و الهیات سنتی، گذر از دین به دلیل اختصاص آن به دوران پیشامدرن، تبدیل الهیات دینی به انسان شناسی دینی و نهایتاً روی آوردن به فلسفه ماتریالیستی و پانته ایستی در دنیای مدرن را پیشنهاد می کند.