مطالب مرتبط با کلیدواژه

عامل نروتروفیک مشتق از مغز


۱.

تأثیر فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد با و بدون مصرف ویتامینC بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مردان غیرفعال عامل نروتروفیک مشتق از مغز فعالیت ورزشی پلیومتریک ویتامین c

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۷۲۹ تعداد دانلود : ۴۹۷
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد با و بدون مصرف ویتامینc بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز (BDNF)مردان غیرفعال بود.در این مطالعه نیمه تجربی 36 مرد غیرفعال به طور تصادفی به چهار گروه (مکمل+ فعالیت ورزشی، مکمل، فعالیت ورزشی و کنترل) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های ترکیبی و گروه فعالیت ورزشی برنامه منتخب پلیومتریک را اجرا کردند. همچنین در دوره پژوهش، مکمل ویتامینc، روزانه به مقدار 500 میلی گرم، به صورت کپسول و به مدت یک هفته توسط آزمودنی های گروه ترکیبی و مکمل مصرف شد. خون گیری از افراد پیش و پس از برنامه تمرینات به منظور اندازه گیری BDNF به عمل آمد. سطوح BDNF با استفاده از کیت آزمایشگاهی و روش الایزا اندازه گیری شد. از آزمون های T مستقل و واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی برای بررسی تفاوت بین گروه ها استفاده شد. سطوح سرمی BDNF پس از مصرف ویتامینc همراه با فعالیت ورزشی پلیومتریک حاد در مقایسه با گروه کنترل تغییر معناداری یافت. همچنین مصرف ویتامینc بدون تمرین سبب افزایش معنادار BDNF سرم شد. اما فعالیت ورزشی پلیومتریک به تنهایی نتوانست تغییر معناداری در غلظت سرمی BDNF ایجاد کند. به نظر می رسد انجام فعالیت ورزشی پلیومتریک همراه با مصرف ویتامینc برای گسترش فواید شناختی و عملکردی مغز مفید باشد.
۲.

تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف امگا 3 بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۹۵
زمینه و هدف : هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر چهار هفته تمرین پلیومتریک و مکمل امگا 3 بر غلظت سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C مردان فعال بود. روش تحقیق: 28 دانشجوی مرد به طور تصادفی به چهار گروه (مکمل+تمرین، مکمل، تمرین، کنترل)، تقسیم شدند. آزمودنی های گروه مکمل امگا 3 +تمرین (ترکیبی) و گروه تمرین به مدت 4 هفته برنامه تمرینات منتخب پلیومتریک را اجرا کردند. همچنین گروه ترکیبی و گروه مکمل روزانه 2000  میلی گرم مکمل امگا 3 مصرف کردند. سطوح عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C به روش الایزا و ایمونوتوربیدیمتری اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای بررسی تفاوت بین گروه ها و ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه بین متغیرها استفاده شد. سطح معنی داری   P <0/05منظور گردید. یافته ها : سطوح سرمی عامل نروتروفیک مشتق از مغز پس از 4 هفته تمرین پلیومتریک همراه با مصرف امگا 3 در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری یافت ( p =0/04) ، اما پروتئین واکنش گر C تغییر معناداری نکرد .( p =0/53) همچنین بین مقادیر عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C گروه های مختلف پژوهش رابطه معنی داری مشاهده نشد ( P <0/05) . نتیجه گیری : اجرای تمرینات پلیومتریک همراه با مصرف مکمل امگا 3، موجب افزایش میزان عامل نروتروفیک مشتق از مغز سرم آزمودنی ها شد. احتمالا پروتکل مورد استفاده در تحقیق حاضر می تواند بر سلامت مغز تأثیر بگذارد، اما بین عامل نروتروفیک مشتق از مغز و پروتئین واکنش گر C به عنوان شاخص التهابی رابطه معناداری مشاهده نشد. بنابراین برای نتیجه گیری در رابطه با نقش درمانی یا حفاظتی عامل نروتروفیک مشتق از مغز در مقابله با التهاب، به مطالعات بیشتری نیاز است.
۳.

تاثیر 8 هفته تمرین پیلاتس بر سطح سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز و تعادل پویای مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۹ تعداد دانلود : ۸۴
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) یک بیماری خودایمنی است که منجر به انحطاط عصبی پیشرونده می شود. عوامل نوروتروفیک مانندBDNF نقش مهمی در پاتوژنز و درمان ام اس بازی می کنند. این تحقیق با هدف تعیین تاثیر هشت هفته تمرین پیلاتس بر سطح سرمی BDNF و تعادل پویای مردان مبتلا به ام اس انجام شد.روش تحقیق: روش مطالعهی این تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. تعداد22 مرد مبتلا به ام اس با میانگین سنی 7/3±9/34 سال، توده بدنی 3/4±07/24 کیلوگرم بر متر مربع و سطح ناتوانی 07/1±6/3، به صورت هدفمند و داوطلبانه انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (12 نفر) و کنترل (10 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی، در یک دوره برنامه تمرین پیلاتس، به مدت هشت هفته و سه جلسه در هر هفته شرکت کردند. در مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون، آزمون تعادل TUG جهت سنجش تعادل بیماران و نمونه گیری خونی جهت اندازه گیری سطح BDNF سرم (24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین پس از 12 ساعت ناشتایی) انجام گرفت. در پایان، برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از آزمون های تی وابسته و تی مستقل با سطح اطمینان 05/0P ≤ استفاده شد.یافته ها: در گروه تجربی بعد از دو ماه تمرین افزایش معناداری در سطح سرمیBDNF گزارش شد (012/0P=). همچنین تغییرات آزمون تعادل(043/0P=) نیز معنادار بود. شایان ذکر است که در گروه کنترل هیچگونه تغییر معناداری گزارش نشد.نتیجه گیری: یک دوره برنامه تمرینی منتخب پیلاتس باعث بهبود تعادل پویا شده و سطح BDNF را افزایش می دهد. بنابراین مطالعه ی حاضر نشان می دهد که ورزش پیلاتس می تواند به عنوان بخش مهمی از برنامه های توانبخشی بیماران مبتلا به ام اس به کارگرفته شود.
۴.

مقایسه اثر تمرین تناوبی شدید و فعالیت در محیط غنی سازی شده حرکتی بر بیان پروتئین های لپتین و عامل نروتروفیک مشتق از مغز در بافت هیپوکامپ موش های صحرایی مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت اجباری فعالیت اختیاری لپتین عامل نروتروفیک مشتق از مغز آلزایمر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۱۰۴
تاثیر نوع فعالیت ورزشی بر برخی مکانیسم های شناختی در بیماران مبتلا به آلزایمر (AD) هنوز به خوبی شناخته نشده است. لذا هدف مطالعه حاضر مقایسه اثر تمرین تناوبی شدید (HIIT) و ف تمرین در محیط غنی سازی شده حرکتی (MERA) بر بیان پروتئین های لپتین و عامل تغذیه کننده مشتق از مغز (BDNF) در بافت هیپوکامپ موش های صحرایی مبتلا به آلزایمر بود. در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی مبتلا به AD به گروه های (1) کنترل AD، (2) گروه HIIT و (3) گروه MERA تقسیم شدند. گروه شم (Sh) برای بررسی اثر جراحی و تزریق سالین و گروه کنترل سالم (HC) برای بررسی اثر القا AD در نظر گرفته شد. گروه HIIT به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و هر جلسه در 9 تناوب 90 ثانیه ای با شدت 85 درصد سرعت بیشینه به تمرین پرداختند و گروه تمرین MERA در قفس های ویژه غنی شده حرکتی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس یک راهه همراه با آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (05/0≥P). نتایج نشان داد در گروه AD، سطوح BDNF (001/0=P) پایین تر و سطوح لپتین (001/0=P) بالاتر از گروه HC بود. در گروه HIIT سطوح لپتین(005/0=P) پایین تر و سطوح BDNF (019/0=P) بالاتر از گروه AD بود. اختلاف معناداری در لپتین (72/0=P) و BDNF (65/0=P) بین دو گروه تمرینی مشاهده نشد. به نظر می رسد HIIT و MERA هر دو در بهبود نروتروفین ها و متابویسم هیپوکامپ موثر هستند، اما تاثیر تمرین تناوبی شدید به دلیل سازگاری ناشی از ورزش مطلوب تر است.