۳.
قانون پذیری، اهمیتی است که افراد برای قانون قائل می شوند. عدم پذیرش آن بنا برپیشنه تحقیق به عنوان یک مسئله اجتماعی در ایران مطرح می باشد و با توجه به تنوع فرهنگی در کشور یکی از علل قانون پذیری می تواند به ساختاربندی فرهنگی مربوط باشد. روش تحقیق ازنظر هدف توصیفی و مشخصاً پیمایش مقطعی بوده و برای رسیدن به اهداف تحقیق از روش تحقیق ترکیبی استفاده شده است. درروش تحقیق کیفی با استفاده از روش دلفی به بررسی منابع، اسناد و مصاحبه از 17 نفر که به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند و در روش کمی با تدوین پرسشنامه و روش کمی معادلات ساختاری، فرضیه ها بررسی شده است. جامعه آماری کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه پیام نور با حجم نمونه 351 نفربر اساس جدول مورگان و نحوه نمونه گیری خوشه ای با تحت پوشش قرار دادن تمام قومیت ها می باشد، داده ها با نرم افزار Spss و Amos مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است.بر اساس یافته های تحقیق در بررسی ساختاربندی فرهنگ اسلامی نشان می دهد که کنش اسلامی بر اعتقاد به قانون پذیری و رعایت آن تأثیر داشته است که با نظریه های پارسونز و پیاژه مرتبط می باشد در ساختاربندی غربی، اعتقاد متأثر از نظام و اعتقاد باعث اعتقاد و کنش شده و نیز عمل به کنش غربی متأثر از هنجارها باعث کنش شده است که با نظریه های آندرسون و مرتون مرتبط می باشد.در ساختاربندی ایرانی،کنش متأثر از منابع و اعتقاد به قانون پذیری با تأثیرپذیری از نظام تأثیر داشته که با نظریه های هیرشی و پارسونز مرتبط می باشد و بر مبنای ساختاربندی محلی، کنش متأثر از هنجارها و منابع است و اعتقاد به قانون پذیری متأثر از منابع و کنش بر اعتقاد به قانون پذیری تأثیرداشته است.تأثیرات نظام نیز باعث ایجاد شخصیت هایی قانون گریزشده است که با نظریه های بریتونت و کوهن مرتبط می باشد وبه تفکیک زبانی، در زبان فارسی ساختاربندی فرهنگی: ایرانی و محلی، درترکی:محلی، در لری و کردی: ایرانی، در بلوچی: اسلامی، در عربی و ترکمنی نیز بر مبنای ساختاربندی محلی، اسلامی و غربی، کنش قانون پذیری شکل یافته است.