نقش ظرفیت حافظه فعال بر یادگیری زمان بندی نسبی یک تکلیف حرکتی: باتاکید بر رویکرد یادگیری ضمنی و آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش ظرفیت حافظه کاری و آرایش کم خطا و پرخطا بر یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی ظریف انجام شد. بدین منظور50 دانشجو براساس ظرفیت های حافظه کاری به صورت تصادفی در چهار گروه (کم خطا با ظرفیت حافظه کاری پایین، کم خطا با ظرفیت حافظه کاری بالا، پرخطا ظرفیت حافظه کاری پایین و پرخطا با ظرفیت حافظه کاری پایین) تقسیم شدند. این پژوهش در چهار مرحله انجام شد. در پیش آزمون، یک تکلیف زمانبندی چهار بخشی برای 10 تکرار بدون دریافت بازخورد انجام شد و در مرحله اکتساب، تکلیف زمانبندی با سه درجه دشواری متفاوت (ساده، متوسط، دشوار) در سه جلسه 45 کوششی با دریافت بازخورد توسط گروه های آزمایشی تمرین شد. بدین ترتیب که گروه ها در مرحله اکتساب براساس برنامه اختصاصی خود تمرین می کردند. پس از مرحله اکتساب، آزمون های یادداری و انتقال طی دو مرحله با فاصله 10 دقیقه و 24 ساعت اجرا شدند. یافته ها در عامل زمانبندی نسبی در آزمون های یادداری و انتقال ده دقیقه نشان داد که گروه پرخطا با ظرفیت حافظه کاری بالا و کم خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. در حالیکه در آزمون های انتقال تکلیف ثانویه (انتقال 24 ساعته) گروه کم خطا با ظرفیت پایین عملکرد بهتری داشت. این نتایج نشان می دهد که اثربخشی تمرین کم خطا و پرخطا در تعامل با شاخص های روانشناختی مانند ظرفیت حافظه کاری تحت تاثیر قرار می گیرد. به نظر می رسد در افراد با ظرفیت حافظه کاری پایین از یادگیری ضمنی بیشتر سود می برند و افراد با ظرفیت حافظه کاری بالا از یادگیری آشکار (پرخطا) بیشتر بهره می برند. نتایج در شرایط انتقال تحت فشار از نظریه های یادگیری ضمنی و بازپردازش آگاهانه حمایت می کند.