مطالب مرتبط با کلیدواژه

استدلال غایت شناختی


۱.

الهیات طبیعی و رابطه علم و دین از منظر پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهیات طبیعی استدلال غایت شناختی علم و دین طبیعت گرایی فلسفی آلوین پلانتینگا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۸ تعداد دانلود : ۳۷۵
الهیات طبیعی فهمی الهیاتی است که مستقل از حقایق وحیانی و تنها از طریق معارف بشری در پی ارائه دلیلی موجّه برای باور به وجود خداوند است. الهیات طبیعی همواره به عنوان حلقه ارتباط همدلانه میان علم و دین مورد توجه بوده است. زیرا اگر منظور از دین حقایق وحیانی و منظور از علم مجموعه معارف بشری است، الهیات طبیعی را می توان همواره تبلور تلاش خداباوران برای برقراری گونه ای ارتباط میان دین و معارف بشری دانست. آیا چنین شیوه ای اعتبار دارد و در صورت اعتبار آیا ضرورت نیز دارد؟ پلانتینگا در این خصوص دو دیدگاه متفاوت را در حیات فکری خود برگزیده است. او در دیدگاه اول نه تنها الهیات طبیعی را غیرضروری بلکه آن را همچون الحاد طبیعی بی اعتبار می خواند، و در عین حال با تشبیه باور به وجود خدا به باور به دیگر اذهان بر عقلانیت آن تأکید می کند. اما در دیدگاه دوم، علی رغم تأکید بر نفی ضرورت الهیات طبیعی، آن را به لحاظ معرفتی معتبر می داند و کارکردهایی را برای آن برمی شمارد.
۲.

روش تحلیل فلسفی ارسطویی و توماسی در حقوق قراردادها(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۹۱ تعداد دانلود : ۴۱۰
این مقاله به این مسئله می پردازد که نقش تفکر و روش ارسطویی در تحلیل قراردادها چه بود و چگونه این روش تحلیلی از طریق عالمان الهیات مسیحی به ویژه توماس آکوئینی و فیلسوفان مدرسی متأخّر به تفکر مدرن انتقال یافت. هدف این تحقیق آن است که این چالش مهم حقوقی را در حقوق ایران مطرح کند و به تجربه های حقوق غرب نیز در این باره بپردازد. دستاورد این تحقیق آن است که برخلاف ظاهر فلسفه غرب که از قرن هفدهم مبانی تفکر ارسطویی به شدت نقادی و کنار گذاشته شده است، چارچوب آموزه های حقوق قراردادها براساس تفکر ارسطویی و توماسی و بیشتر توسط فیلسوفان مدرسی متأخّر و مکتب حقوق طبیعی اسپانیایی شکل گرفته است و درواقع، کسانی مانند هوگو گروسیوس این کارهای فکری مقدماتی را به مرحله نهایی رسانده اند. در این میان تأثیر فلسفه و تفکر ایرانی و اسلامی نیز در این آموزش ها از طریق تأثیر آنها بر توماس قدّیس انکارشدنی نیست. امیدوارم این مقاله، دانشکده های حقوق ایران را به وظیفه خطیری که دارند، بیش از پیش آگاه کند و سیاستگذاران علمی کشور با درک جایگاه دانشکده های حقوق در تحول و شکوفایی علم و فرهنگ، زمینه های آزاد اندیشی را ایجاد و موانع آن را کمتر کنند. این مقاله به این مسئله می پردازد که نقش تفکر و روش ارسطویی در تحلیل قراردادها چه بود و چگونه این روش تحلیلی از طریق عالمان الهیات مسیحی به ویژه توماس آکوئینی و فیلسوفان مدرسی متأخّر به تفکر مدرن انتقال یافت. هدف این تحقیق آن است که این چالش مهم حقوقی را در حقوق ایران مطرح کند و به تجربه های حقوق غرب نیز در این باره بپردازد. دستاورد این تحقیق آن است که برخلاف ظاهر فلسفه غرب که از قرن هفدهم مبانی تفکر ارسطویی به شدت نقادی و کنار گذاشته شده است، چارچوب آموزه های حقوق قراردادها براساس تفکر ارسطویی و توماسی و بیشتر توسط فیلسوفان مدرسی متأخّر و مکتب حقوق طبیعی اسپانیایی شکل گرفته است و درواقع، کسانی مانند هوگو گروسیوس این کارهای فکری مقدماتی را به مرحله نهایی رسانده اند. در این میان تأثیر فلسفه و تفکر ایرانی و اسلامی نیز در این آموزش ها از طریق تأثیر آنها بر توماس قدّیس انکارشدنی نیست. امیدوارم این مقاله، دانشکده های حقوق ایران را به وظیفه خطیری که دارند، بیش از پیش آگاه کند و سیاستگذاران علمی کشور با درک جایگاه دانشکده های حقوق در تحول و شکوفایی علم و فرهنگ، زمینه های آزاد اندیشی را ایجاد و موانع آن را کمتر کنند.