مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
روان رنجورخویی
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۸۸ شماره ۲
113 - 128
حوزههای تخصصی:
خشنودی شغلی به عنوان واکنش های شناختی، درونی و ارزیابی کننده ی افراد نسبت به شغل شان، تحت تأثیر عامل های مختلفی از قبیل میزان درآمد، شرایط فیزیکی محیط کار، نوع روابط حاکم بر محیط کار و ... می باشد. با این حال عامل بسیار مهمی که تحقیقات اندکی در کشور ما در مورد آن انجام گرفته، نقش عامل های شخصیتی در خشنودی شغلی است. لذا تحقیق حاضر به بررسی رابطه بین مدل پنج عاملی شخصیت و خشنودی شغلی می پردازد. بدین منظور تعداد 370 نفر از کارکنان کارخانه ی تراکتور سازی ایران از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه یی از 12 حوزه ی شغلی به عنوان نمونه ی تحقیق انتخاب شدند و پرسشنامه ی NEO-FFI برای ارزیابی شخصیت و پرسشنامه ی JDI جهت ارزیابی خشنودی شغلی اجرا شد. آزمون فرضیه ها نشان داد که ابعاد باوجدان بودن، برون گرایی و دلپذیر بودن همبستگی مثبتی با خشنودی شغلی دارند. اما بُعد روان رنجورخویی همبستگی منفی معنادار با خشنودی شغلی دارد. در تحقیق حاضر هیچ رابطه معناداری بین بُعد انعطاف پذیری و خشنودی شغلی به دست نیامد. نتیجه ی تحلیل رگرسیون خطی چندگانه جهت تعیین نقش عامل های شخصیتی پنجگانه در پیش بینی و تبیین خشنودی شغلی نشان داد که بُعد باوجدان بودن (09/0 R 2 adj=)، روان رنجورخویی (02/0 R 2 adj=) و انعطاف پذیری (01/0 R 2 adj=) به ترتیب مهم ترین پیش بینی کننده های خشنودی شغلی هستند. بنابراین 3/12 درصد واریانس خشنودی شغلی در تحقیق حاضر توسط عامل های شخصیتی تبیین می شود.
بررسی رابطه ی روان رنجورخویی، تعارض کار- خانواده، گرانباری نقش، عدالت رویه ای، عدالت توزیعی و کنترل شغلی با فرسودگی شغلی در کارکنان شرکت گاز اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی ساده و چندگانه ی روان رنجورخویی، تعارض کار- خانواده، گرانباری نقش، عدالت رویه ای، عدالت توزیعی و کنترل شغلی با فرسودگی شغلی در کارکنان شرکت گاز اهواز بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی کارکنان شرکت گاز اهواز بود. برای انجام این پژوهش تعداد 260 نفر به عنوان نمونه و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل خرده مقیاس روان رنجورخویی از پرسشنامه ی شخصیتی نئو (NEO)، پرسشنامه ی تعارض کار– خانواده، پرسشنامه ی گرانباری نقش، پرسشنامه ی عدالت سازمانی، پرسشنامه ی کنترل شغلی و پرسشنامه ی فرسودگی شغلی می باشند. تحقیق حاضر از نوع همبستگی است و داده های آن با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتیجه ی پژوهش حاضر بیانگر وجود رابطه ی مثبت معنی دار بین روان رنجورخویی، تعارض کار- خانواده و گرانباری نقش با فرسودگی شغلی و رابطه ی منفی معنی دار بین عدالت رویه ای، عدالت توزیعی و کنترل شغلی با فرسودگی شغلی بود. همچنین تحلیل رگرسیون با روش سلسله مراتبی نشان داد که متغیرهای پیش بین حدود 75 درصد واریانس فرسودگی شغلی را تبیین می کنند. همچنین تحلیل رگرسیون با روش گام به گام نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین، به ترتیب روان رنجورخویی و عدالت رویه ای پیش بین های مناسبی برای فرسودگی شغلی هستند.
نقش ویژگی های شخصیتی در پیش بینی عملکرد شغلی افسران پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه پنج ویژگی شخصیتی شامل روان رنجورخویی، برونگرایی، توافق جویی، باز بودن نسبت به تجربه و وظیفه شناسی با عملکرد شغلی افسران پلیس نیروی انتظامی بود. شرکت کنندگان 148 پلیس بودند که با شرکت در پژوهش موافقت کردند. ابزار تحقیق پرسشنامه پنج عامل شخصیتی NEO-FFI و پرسشنامه سنجش عملکرد شغلی بودند که از اعتبار و پایایی کافی برخوردار بودند. ضرایب همبستگی نشان دادند که به استثنای ویژگی شخصیتی باز بودن نسبت به تجربه، سایر ویژگی های شخصیتی با عملکرد شغلی همبستگی معنی دار داشتند. به طور اخص، روان رنجورخویی با عملکرد شغلی همبستگی منفی و برونگرایی، وظیفه شناسی و توافق جویی با آن رابطه مثبت داشتند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که ترکیبی خطی از متغیرهای شخصیتی، عملکرد شغلی را به طور معنی داری پیش بینی کردند و در این پیش بینی برونگرایی و وظیفه شناسی نقش معنی داری داشتند و سایر ویژگی ها تأثیری در پیش بینی عملکرد شغلی نداشتند. در پایان یافته ها بر اساس مدل پنج عاملی شخصیت مورد بحث و بررسی قرار گرفتند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی در مادران دارای فرزند سندرم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی مادران دارای فرزند سندرم داون بوده است. پژوهش حاضر به لحاظ روش نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادران دارای فرزند سندرم داون شهر مشهد بود که از بین آن ها، 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. هر دو گروه قبل و بعد از مداخله پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (فرم کوتاه، خرده مقیاس روان رنجورخویی) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد منجر به بهبود سرمایه های روانشناختی خودکارامدی، امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و روان رنجورخویی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (001/0 p <). براساس یافته های تحقیق، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سرمایه های روانشناختی و روان رنجورخویی مادران دارای فرزند سندرم داون اثرگذار است.
مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط روان رنجورخویی با شکایات جسمانی مبتنی بر میانجی گری حساسیت اضطرابی دانشجویان شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
11 - 29
حوزههای تخصصی:
شکایات جسمانی دانشجویان شاهد و ایثارگر علاوه بر اینکه می تواند پیامدهای منفی متعددی داشته باشد می تواند در نتیجه برخی عوامل شخصیتی و هیجانی تاثیرات مخربی داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری ارتباط روان رنجورخویی با شکایات جسمانی مبتنی بر میانجی گری حساسیت اضطرابی دانشجویان شاهد و ایثارگر انجام گرفت. پژوهش حاضر همبستگی از نوع مد ل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان شاهد و ایثارگر دانشگاه های آزاد اسلامی در شهر تبریز و مرند بودند که 258 نفر (134 پسر و 124 دختر) از آنها به صورت نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به پرسشنامه شکایات جسمانی (گییرک و همکاران، 2014)، پرسشنامه روان رنجورخویی (کاستا و مک کرا، 1992) و پرسشنامه حساسیت اضطرابی (تیلور و کاکس، 1998) پاسخ دادند. تحلیل داده از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار اسمارت pls انجام گرفت. نتایج نشان داد بین روان رنجورخویی با حساسیت اضطرابی (38/0) و شکایات جسمانی (80/0) و حساسیت اضطرابی با شکایات جسمانی (19/0) رابطه معنی داری وجود داشت (01/0>P). همچنین نقش میانجی حساسیت اضطرابی بین مسیر روان رنجورخویی با شکایات جسمانی (076/0) در حد معنی داری قرار داشت (01/0>P). با توجه به نتایج پیشنهاد می شود در مراکز دانشگاهی، وجود حساسیت اضطرابی و سطح بالای روان رنجورخویی در بررسی شکایات جسمانی دانشجویان مورد بررسی قرار گیرد.
تأثیر آموزش مدیریت استرس بر استرس شغلی و خودکارآمدی با کنترل روان رنجورخویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس بر استرس شغلی و خودکارآمدی با کنترل روان رنجورخویی کارکنان مرکز تماس شرکت ایرانسل در سال 1402 انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کارکنان مرکز تماس شرکت ایرانسل شهر مشهد در سال 1402 بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مدیریت استرس قرار گرفت و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982)، استرس شغلی (اورلی و گیردانو، 1980) و روان رنجورخویی (کاستا و مک کری، 1992) بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و در نرم افزار SPSS-27 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت استرس بر کاهش استرس شغلی و افزایش خودکارآمدی کارکنان مرکز تماس با کنترل روان رنجورخویی، اثربخش بود (05/0 >p). نتایج پژوهش حاکی از آن است که آموزش مدیریت استرس منجر به افزایش خودکارآمدی و کاهش استرس شغلی کارکنان مرکز تماس شرکت ایرانسل شهر مشهد می گردد. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد برگزاری دوره های آموزشی مدیریت استرس برای ایجاد سازگاری روان شناختی بیشتر در راستای مدیریت شرایط استرس زا در محیط های کاری و همچنین ارتقاء سلامت روان کارکنان و درنتیجه بهبود کیفیت و بهره وری سازمانی، به صورت منظم برای کارکنان پیشنهاد می شود.
ارتباط بین روان رنجورخویی و علائم پرخوری در زنان: نقش میانجی گر نگرانی از تصویر بدن با توجه به نقش تعدیل گر قدردانی از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
37 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نقش میانجی گر نگرانی از تصویر بدن در ارتباط بین روان رنجورخویی و علائم پرخوری با توجه به نقش تعدیل گر قدردانی از بدن در یک نمونه غیربالینی از زنان بود. بدین منظور از بین زنان شهر نجف آباد با استفاده از نرم افزار محاسبه گر، تعداد 252 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه پنج عاملی شخصیت نئو، سیاهه نگرانی از تصویر بدنی، مقیاس قدردانی از بدن و پرسشنامه غربالگری اختلال پرخوری بود. برای آزمون مدل میانجی گر تعدیل شده از روش تحلیل مسیر پیشنهاد شده توسط هیز استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که نگرانی از تصویر بدنی در ارتباط بین روان رنجورخویی و علائم پرخوری در زنان نقش میانجی گر را ایفا می کند. همچنین، نتایج بررسی اثرات تعدیل گری مدل نشان داد که قدردانی از بدن می تواند اثر غیرمستقیم روان رنجورخویی بر علائم پرخوری زنان و اثر مستقیم نگرانی از تصویر بدن بر علائم پرخوری زنان را تعدیل کند. به طور کلی این یافته ها نشان می دهد که قدردانی از بدن می تواند به عنوان یک عامل محافظ، منجر به کاهش اثر غیرمستقیم روان رنجور خویی و اثر مستقیم نگرانی از تصویر بدن بر علائم پرخوری زنان شود.
پیش بینی صفت روان رنجورخویی بر اساس انواع سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی با میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1205 - 1224
حوزههای تخصصی:
زمینه: روان رنجوری به عنوان یکی از خصیصه های مهم در حوزه روانشناسی برای پیش بینی رفتار افراد مطرح است که پایه و اساس آن را تجارب و هیجانات منفی و نامطلوب تشکیل می دهد. پژوهش های متعددی در زمینه مدل های پیش بینی موجود برای آن بر اساس سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی انجام گردیده است، اما نقش میانجی عدم تحمل بلاتکلیفی بر این فرآیند مورد بررسی قرار نگرفته است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی صفات روان رنجورخویی بر اساس انواع سبک های دلبستگی و بهزیستی روانشناختی با میانجی گری عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان بود.
روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری و جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بود. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 398 نفر بود که به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای و به صورت مقطعی در فروردین و اردیبهشت ماه سال 1402 از بین تمامی دانشجویان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش شامل چهار پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان (هازان و شیور، 1987)، فرم کوتاه بهزیستی روانشناختی (ریف، 1989)، فرم کوتاه شخصیت نئو NEO- FFI (کاستا و مک کری، 1994) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون و همکاران، 1994) بود. فرضیات تحقیق با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و با کمک نرم افزارهای PLS ورژن 4 مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد بین متغیر بهزیستی روانشناختی و سبک دلبستگی ایمن با متغیر روان رنجورخویی همبستگی منفی و معنی دار و بین متغیر سبک دلبستگی دوسوگرا با متغیر روان رنجورخویی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد (0/01P<). همچنین تحلیل مسیر حاکی از معنی داری اثر غیرمستقیم سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا از طریق متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی بر روان رنجورخویی می باشد
(0/01P<) و با توجه به شاخص شمول واریانس متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان متغیرهای میانجی در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با روان رنجورخویی مورد تأیید قرار گرفتند (0/20VAF>).
نتیجه گیری: یافته های به دست آمده کاربردهای عملی متعددی در حوزه های مشاوره دانشجویی، برنامه ریزی آموزشی و توسعه شخصیتی ارائه می دهند. دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی می توانند برنامه های مداخله ای را جهت تقویت بهزیستی روانشناختی و تشویق سبک های دلبستگی ایمن برای دانشجویان طراحی کنند، که هر دو به کاهش روان رنجورخویی کمک می کنند.