مطالب مرتبط با کلیدواژه

سقوط صفویه


۱.

بلوچستان و نقش آن در تحولات سیاسی اواخر دوره صفوی و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکران بلوچستان سقوط صفویه غلجاییان کرمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰۸ تعداد دانلود : ۹۵۹
صفویان تا روزگار شاه عباس اول نظارت مناسبی بر اوضاع ایالات دور دست مانند مکران (بلوچستان) نداشتند؛ از این رو آنان بعد از تسلط بر این نواحی، با واگذار کردن اداره بخشی از بلوچستان به والی کرمان و قسمت دیگری از آن به ملوک سیستان، به صورت نیابتی به حکومت با واسطه در این مناطق پرداختند. تأثیرات منفی این روند که به طور نسبی بر نظارت غیرمستقیم ایالات استوار بود، در کوتاه مدت هویدا نشد اما در بلند مدت و به گاه ضعف حکومت مرکزی، مشکلات فراوانی را برای صفویان و کانونی از نارضایتی محلی را در بلوچستان پدید آورد و به پیروزی غلجاییان در حمله به سوی پایتخت صفویان کمک بسیاری نمود. سؤال اساسی این پژوهش این است که مبنای شورش بلوچ های جنوب شرق ایران در دوره صفویه چه بود؟ فرض اصلی مقاله بر آن است که حملات متعدد حکام کرمان، سخت گیری های مذهبی و فشارهای مالیاتی سبب نارضایتی مردم از حکومت صفویه و در نهایت شورش آنها گشت؛ این شورش هازمینه های تضعیف حکومت صفویه در مرزهای شرقیو گسترش شورش محمود افغان را فراهم نمود. این مقاله که به روش توصیفی  تحلیلی به فراز و نشیب تحولات این ایالت در روزگار صفویه می پردازد، نشان می دهد که عوض شدن نقش اقوام مرزنشین از مرزبانی به عامل نفوذ و یاری رسان مهاجمان تا چه میزان به طرز حکومت، رفتار و نگرش ساختار دولت مرکزی صفوی بستگی داشته است.
۲.

رویکرد و موضع گیری مورخان هنگامه انقراض در قبال سقوط صفویه و حاکمیت نادر

تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۸
در زمان انقراض صفویه، مورخانی مانند حزین لاهیجی، میرزا محمدخلیل مرعشی، میرزا سلطان هاشم و ابوالحسن قزوینی آثاری خلق کردند که تأکید آنها بر خاتمه صفویه، تسلط افاغنه، ظهور نادر و مسائل مرتبط با هوداران صفوی بوده است. وجه اشتراک این مورخان گذشته از مقارنه زمانی و مهاجرت به هند، صفویه دوستی و مخالفت با افاغنه و نادر و برجسته سازی و حتی جریان سازی هواداری از صفویه است. مورخان مذکور اغلب به صورت گزینشی سخنانی را در ناخرسندی از سقوط صفویه و پیامد آن مطرح ساخته اند، با این حال پاره ای از مطالب آنها درخصوص هنگامه انقراض و تبعات ناشی از آن با واقعیات موجود متفاوت است. این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که مطالب و ادعاهای این مورخان، مانند حضور و وجود جریان قوی صفویه دوستی، اخباری پرنقش از شاه طهماسب دوم، گزارش هایی از فروکاهی موقعیت نادر و سایر دلایل تا چه حد با واقعیات مطابقت دارد؟ این پژوهش براساس روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی-تحلیلی توأم با نقد و مقایسه صورت گرفته است. بررسی ها حاکی از آن است که این مورخان با چشم پوشی از واقعیت ها، اغلب آرزوی مطلوب خود را بیان کرده اند، هرچند درباره آن نیز به دلیل نگرش های مختلف با یکدیگر اختلافاتی دارند. دراین میان، مرعشی و میرزا سلطان هاشم بر حضور ملموس جریان مرعشیان تأکید دارند. قزوینی بر اهمیت شاهزادگان دیگر مدعیِ انتساب به صفویه اصرار دارد و حزین لاهیجی بر نقش خود پای می فشارد.
۳.

زمینه های بحران های سیاسی و اجتماعی کرمان در روزگار زوال حکومت صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کرمان سقوط صفویه فتنه افغان بحران های ایران قرن 14 ق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۱۷
ایالت کرمان در روزگار اقتدار صفویان همزمان با حکمرانی گنجعلی خان، فرمانده و حکمران شاه عباس بزرگ در این ایالت، جزو پهناورترین ولایات ایران بود که بخش پهناوری از مرکز، جنوب، جنوب شرقی و شرق ایران را از کرمان و مکران (بلوچستان) تا سیستان و قندهار شامل می شد. وسعت قلمرو، قرارگرفتن در کانون های تحولات سیاسی و بحران های شرق کشور، بر اهمیت ژئوپلتیک کرمان در عصر صفوی افزوده بود. در عصر جانشینان شاه عباس، در پی سیاست تبدیل ممالک عامه به خاصه (شاهی)، زمینه افول اقتدار سیاسی، اقتصادی و مرزداری کرمان آغاز شد. این ایالت نخستین کانون توجه فتنه افغانان و محمودخان هوتکی از شرق ایران بود. این مقاله بر اساس روش تحقیق تاریخی در تبیین و تحلیل داده ها تلاش دارد به این پرسش ها پاسخ دهد: بر اثر چه عللی در کرمان زمینه بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پدید آمد؟ کرمان و مسیر جنوب شرقی، چه نقشی در زوال صفویان و سقوط اصفهان داشته است؟ کرمان در بحران های بعد از فروپاشی صفویان چه نقشی در نابسامانی و آشفتگی سیاسی کشور داشت؟ این پژوهش تنها به روند تحولات کرمان در اواخر عصر صفویه زمانی نپرداخته، بلکه کوشیده بسترهای بحران ها و تحولات ایالت کرمان را مورد نقد تاریخی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که کم توجهی و سوءتدبیر امرای دربار اصفهان و عدم اعزام حکام توانمند و کاردان، گسترش ناامنی و سخت گیری های دینی، ناامنی در جاده ها، نابودی و زوال جاده ها و تجارت، کاهش تولید و افول اقتصادی، نارضایتی های اجتماعی، و از هم گسیختگی های فرهنگی زمینه های زوال سیاسی و اجتماعی کرمان و در نتیجه سقوط صفویان را در پی داشت.