۲.
کلیدواژهها:
زبان عرفان شعر عرفانی تجربۀ وحدت وجود نظریه تمثیل هفت اورنگ
عرفان نوعی از شناخت فراحسی و فراعقلی و مسیر و طریقی در معرفت است که عارف با سیر و طی مراحل سلوک، صاحب دریافت و تجارب و معرفتی خاص می شود که انتقال حقیقت این تجارب، با زبان عبارت و معمول، غیرممکن است. عارف با استفاده از ابزارهایی ویژه، به ابداع زبان جدید می پردازد که آن را «زبان اشارت» می گویند. عرفان تعلیمی ایجاب می کند تا امور انتزاعی و مفاهیم متناقض نما در قالب حکایت ها، قصه ها، رمزها، تمثیل و دیگر گونه های زبان اشاری ملموس و محسوس شود که این کارکرد، سبب گسترش زبان عرفان به ویژه حکایت و تمثیل شد و عرفان از حیث زبان و محتوا تحول پذیرفت. تحول محتوایی و زبانی عرفان، کاهش جذبات، تلفیق شریعت و طریقت، رونق و تأثیر اندیشه های شیعی و مکتب ابن عربی در عرفان دورۀ تیموری برجسته و هویداست. این اثربخشی، عرفان ذوقی را به تعلیمی و زبان رمزی را به زبان تصویری و تعلیمی تبدیل کرد و آثار شعری جامی، از این منظر از شاهکارهای ادب تعلیمی دورۀ موردمطالعۀ این تحقیق محسوب می شوند. این مقاله با تکیه بر نظریۀ تمثیل به روش توصیفی تحلیلی، به این نتیجه دست یافته است که شاخص ترین ابزار بیان اشاری در این دوره، تمثیل است؛ زیرا حکایت های تمثیلی با تمام ظرفیت ها و ظرافت ها، توان محسوس سازی امور معقول را دارند. برای محدودکردن دامنۀ تحقیق، به موضوع وحدت وجود و شاخه ها و وابسته های آن در هفت اورنگ جامی بسنده کرده ایم.