مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
برنامه ریزی محله ای
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
به دنبال رشد وسیع فیزیکی شهرها و گسترده شدن دامنه مبادلات انسانی موضوع هویت یابی در محله های مسکونی و سازماندهی روابط ساکنین شهری با سکونتگاه های زیستی در شهر، واحد محله شهری به یکی از لوازم ضروری ساماندهی شهر تبدیل شده است. در دهه های اخیر محله، محیط اجتماعی و انسانی آن به ویژه در سطح روابط اجتماعی زمینه را برای برنامه ریزی بهتر بازسازی شهری فراهم کرده است. از لحاظ علمی و نظری موضوع محلات شهری به مسئله ای مهم در ادبیات شهری تحول یافته و توجه بسیاری را به خود جلب کرده است. مفهوم اجتماع (Community) در این بررسی به واحد کوچک محل در یک شهر نیز اطلاق می شود. مفهوم اجتماع طی دهه 60 تا مدت ها بر اساس مبانی مختلف از حوزه اطلاعات جامعه شناسی حذف شده بود. از این تاریخ به بعد این مفهوم تنها در رشته های مورد ارتباط با سیاست های اجتماعی مورد استفاده قرار گرفت. در چند دهه اخیر نوعی علاقه فزاینده به احیای مفهوم و واقعیت قابل تحقق اجتماع در بین محققان شهری به ظهور رسیده است. محله واحد اجتماعی درون شهر تعریف می شود که ساکنین آن ممکن است بر حسب خصوصیات ویژه جمعیتی گرد هم آمده باشند. موقعیت اقتصادی از قبیل نوع شغل، شرایط عمومی اجتماعی مانند سطح برخورداری و رفاه اقتصادی و نیز تفاوت های فرهنگی و نژادی از جمله خصوصیاتی است که ممکن است محله نشینان را از یکدیگر متمایز کند. به علاوه افراد ساکن در یک محل به لحاظ فضای شهری و نوع تلقیات فرهنگی و شهروندی ممکن است در یک محیط مشترک زندگی و آرمان ها و ارزش های مشترکی را مورد هدف قرار دهند. محلات شهری، از لحاظ سازمان اجتماعی و نیز کارکرد و فعالیت ساکنین آنها از یکدیگر متمایزند. از جمله عوامل مؤثر در تغییر ساختار محلات شهری طرح ها و برنامه ریزی های کنترل شده شهرها در دوران جدید است که به گونه ای غیر مستقیم سازوکار طبیعی شبکه زندگی و فعالیت محله ای را دگرگون کرده است. دگرگونی فوق به دنبال خود تأثیرات فراوانی در شکل گیری ادراک، احساس و رفتار جدید در شهرنشینان همراه داشته است.
بر اساس فرایند توسعه برنامه ریزی شهری، ایجاد شهر بر طبق تنظیم جغرافیایی جدید و یا دخالت در تقسیم بندی فضایی منجر به تجدید ساختار کالبدی شهرهای مدرن در شکل نواحی منفصل و بی ارتباط شهری شده است، در صورتی که محله های سنتی محصول انتخاب طبیعی ساکنین و خانوارها و برخوردار از رشد طبیعی بوده است. به طور کلی، محله های شهری پدیده های بنیادی در نظام تنظیم شهری در گذشته و نیز در حال حاضر در بسیاری از کلان شهرهای جهان از جمله کشور ما تلقی می شوند. با مطالعه سیر پیدایش و توسعه محله های شهری می توان دریافت که محله گزینی در بسیاری از شهرهای بزرگ در سطح کشورهای جهان در ارتباط مستقیم با کارکردهای اقتصادی و اجتماعی موجود در این شهرها قرار دارد. این نوشتار ضمن نقد اجتماعی ساختار فضایی و اجتماعی شهرها در دوران جدید به دلایل و نیز چگونگی بسط و توسعه مفهومی و تحلیلی محله گرایی جدید می پردازد.
ارزیابی عوامل پیش ران برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی محله ای تمام ویژگی ها و ابعاد زندگی شهری را در بر می گیرد که با ارزیابی عوامل پیش ران آن می توان به بالاترین هدف برنامه شهری یعنی عدالت فضایی دست یافت و بستر مناسبی را برای توسعه پایدار شهری فراهم نمود. در همین راستا، هدف اصلی این تحقیق شناسایی عوامل کلیدی و نیروهای پیش ران برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل با رویکرد آینده پژوهی می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل پژوهشگران در حوزه برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل می باشد. حجم نمونه به روش نمونه گیری گلوله برفی 30 نفر بدست آمده است(با اشباع نظری) و برای تجزیه و تحلیل داده های این تحقیق از نرم افزار میک مک استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای قوانین و دستورالعمل-ها، بینش راهبردی، سیستم اداری، تفویض مسئولیت و قانونمندی، بالاترین رتبه های تأثیرگذاری و متغیرهای اعتماد اجتماعی، مشارکت ساکنین، توافق جمعی، امنیت و تفویض مسئولیت، بالاترین رتبه های تأثیر پذیری کلی را داشته اند. در حالت کلی از میان 23 متغیر بررسی شده این پژوهش، تعداد 12 متغیر قوانین و دستورالعمل ها، سیستم اداری، بینش راهبردی، مسئولیت پذیری، طرح های بالادستی، قانونمندی، عدالت محوری، شفافیت، بستر مشارکتی، تفویض مسئولیت، اثربخشی و پاسخ گویی به عنوان عوامل پیش ران برنامه-ریزی محله ای در شهر اردبیل انتخاب شده اند. نتیجه این که هرگونه برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل باید نقش کلیدی عوامل مذکور را مورد توجه قرار دهد. این متغیرها در بهبود برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل دارای قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایینی هستند و اولویت اول در برنامه ریزی محله ای در شهر اردبیل به حساب می آیند
تبیین پرابلماتیک شهر بر مبنای برنامهریزی محلّه ای مطالعه موردی: شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلهیابی به مثابه شالوده علم، مبنایی را شکل می دهد که نظریه پردازی و پژوهشگری با اتکا به آن امکان شکل گیری و بالیدن می یابند. امروزه رویه غالب در برنامه ریزی شهرهای ایران، حرفه و تکنیکی است که از سوی بخش دولتی تجویز می شود و حلقه گم شده آن مشارکت جامعه مدنی در اداره امور شهری است. هدف این پژوهش شناسایی و تبیین مسائل شهر اردبیل در چارچوب معیارهای مربوط به برنامه ریزی محله ای است. با استفاده از از روش پیمایشی ابعاد و مؤلفه های برنامه ریزی محله ای شامل مؤلفه های کالبدی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، محیط زیستی، دسترسی به خدمات شهری و حکمروایی مطلوب شهری مورد سنجش قرار گرفته است. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای فضایی، تعداد 10 محله از مناطق پنجگانه شهر اردبیل (از هر منطقه 2 محله) به عنوان محلات نمونه انتخاب و تعداد 400 پرسشنامه به تناسب جمعیت هر محله به روش نمونه گیری تصادفی در محله های منتخب توزیع شده است. از نرم افزارهای EXCEL، SPSS و از روش آماری t-test و مدل های تصمیم گیری چندمعیاره برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. نتایج آزمون آماری نشان داد مسائل مختلف از نظر ابعاد و مؤلفه های برنامه ریزی محله ای در محلات مختلف شهر اردبیل شرایط متفاوتی دارند. همچنین نتایج مدل های تصمیم گیری چندمعیاره دلالت بر مسئله دارتر بودن محله شماره 5 از منطقه 4 شهرداری اردبیل و وجود مسائل کمتر در محله شماره 2 از منطقه 1 شهرداری اردبیل دارد.
موانع مشارکت در طرحهای شهری از منظر الگوهای رفتاری شهروندان در محله بلاغی قزوین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۴
۴۱۸-۳۶۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دستاوردهای مورد انتظار از برنامه ریزی شهری در ایران، با وجود سابقه طولانی آن، تحقق نیافته و بازتاب رفاهی آن در زندگی شهروندان مشهود نیست؛ حتی جدیدترین روش های برنامه ریزی شهری که اغلب بر الگوهای مشارکتی نیز مبتنی هستند، پاسخگوی نیاز شهروندان نبوده است. تحقق نیافتن این برنامه ها متأثر از عوامل متعددی است که مشارکت گریزیِ ناشی از الگوهای رفتاری شهروندان، ازجمله موانع مهمِ آن تلقی می شود. هدف پژوهش، شناسایی موانع اجتماعی- رفتاری عدم استقبال ساکنان شهرها از رویکردهای مشارکتی، با تأکید بر محله تاریخی بُلاغی قزوین است. روش: پارادایم این پژوهش تفسیرگرایی است؛ این گونه از شناخت شناسی نیازمند فنون «کیفی» در فرایند پژوهش است تا مفاهیم موردبررسی که عمدتا ماهیت ذهنی دارند، به نحو مناسب تری موردسنجش قرار گیرند؛ لذا تکنیک مورداستفاده در گردآوری داده ها از طریق «مصاحبه عمیق» با 20 نفر از ساکنان محله بلاغی قزوین بوده است. یافته ها: این پژوهش منجر به تولید فهرستی شامل حدوداً 70 مانع در مسیر مشارکت در یک دسته بندی 14 گانه، برخاسته از الگوهای رفتاری شهروندان با ریشه های عمدتاً فرهنگی-تاریخی شده است. همچنین در یک بررسی تطبیقی، مشخص شد که استفاده از الگوی برنامه ریزی محله ای دارایی محور در پروژه محله یاری ایران (میا)، به شرط فراهم کردن زیرساخت ها، می تواند حدود 35 تا 40 درصد از موانع مشارکت ناشی از الگوهای رفتاری ساکنان محله بلاغی را حذف کند. بحث: بازنگری و مناسب سازی فرایند برنامه ریزی مشارکت مبنا، از طریق ارتقای شناخت نسبت به وضعیت موجود جامعه شهری ایران و با در نظر داشتن الگوهای رفتاری شهروندان امری ضروری است؛ رفتارهایی که عمدتا ماهیت واکنشی دارد و در ساختاری پیچیده و آمیخته با سیاست های حاکمیت، نیازمند ریشه یابی و تدوین الگوهای برنامه ریزی مناسب است. تجربه نشان داده است که استفاده از مدل های مشارکت مبنا به تقلید از جوامع غربی، نمی تواند پاسخگوی امر مشارکت در برنامه های توسعه شهری ایران باشد.
بررسی نقش برنامه ریزی محله محور در پایداری شهری با رویکرد نوشهرگرایی، نمونه موردی: محلات شهری منطقه 14 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
13 - 26
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی محله محور یعنی چگونگی به کارگیری ظرفیت ها و قابلیت های اجتماعی محله ای است که در آن بر مؤلفه های مشارکتی، آموزش عمومی و توسعه دارایی مبنایی تأکید کردند. نوشهرگرایی نیز با از طریق رویکرد برنامه ریزی محله محور بر حفاظت از فضای باز، مؤثر ساختن حمل ونقل، معکوس سازی سرمایه در شهر ها، شکل دهی به مناطق و نواحی و توسعه ی درون زا تأکید می کند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش برنامه ریزی محله ای در تحقق پایداری شهری با رویکرد نوشهرگرایی در منطقه 14 شهرداری تهران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی -تحلیلی بوده است. جمع آوری داده ها به روش می دانی از نوع پیمایشی(پرسشنامه محقق ساخته) انجام شد. ساکنین محلات به عنوان جامعه آماری و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر بوده است و توزیع آن به صورت تصادفی ساده در داخل محلات بوده است. پایای پرسشنامه با الفای کرونباخ(82/0) در سطح مؤلفه های سنجش شد و برای روایی از نظر اساتید و کارشناساس متخصص بهره گرفته شده است. به منظور تحلیل یافته های از تحلیل همبستگی چد متغیره و تحلیل فریدمن استفاده گردید. یافته های نشان می دهد که محلات شهری منطقه 14 به لحاظ شاخص های برنامه ریزی محله ای با رویکرد نوشهرگرایی تفاوت قابل ملاحظه ای دارند. از این رو کاربری های خدمات موردنیاز، کیفیت حمل ونقلی و کیفیت مسکن در رضایتمندی شهروندان از شاخص های برنامه ریزی محله ای تأثیر گذار بودند که باعث شده برخی محلات امتیاز های بیشتری بگیرد. در این بین محلات ابوذر و پرستار بالاترین امتیازات از نظر برنامه ریزی محله ای گرفتند. شاخص های مانند مشارکت با ضریب 417/0، اعتماد بین ساکنین و مدیران با ضریب 771/0، کیفیت زندگی با ضریب 532/0 و کیفیت فضای شهری و مسکن با ضریب 753/0 به صورت مستقیم بیشترین تأثیر گذاری در تحقق برنامه ریزی محله پایدار دارند. همچنین بین مجموعه متغیرهای مستقل(برنامه ریزی محله ای) و متغیر وابسته تحقیق(پایداری شهری) رابطه همبستگی قوی با ضریب 689/0 وجود دارد.